میر اسمعیل مسرور نجیمی
همدلان کابل ناتهـ
|
وجــــــيهـــــــه
وجيهه لعبت بدن، والاتِر والاترين پيداست در رخساره اش، زيباتر زيباترين
ابروکمان، مژگان تیز، لیلای بی همتا بود زیبندهً زیبنده خو، لیلاترِ لیلاترین
چشمش فریبای کشش، چون نرگس شهلا بود سیمین تر سیمین بدن، سیماتر سیما ترین
در بزم مستان آمده، فرزانهً دانای شعر دانستهً معنی سخن، داناتر داناترین
سرمست مستی سر زده، میخواره وش در پای خم بگرفته در کف ساغری، صهباتر صهباترین
از بهر رند میگرو، پیرمغان و میفروش بخشد پیاپی دور هم میناتر میناترین
نام «سیمین بهبهایی» وصف شعر عصر ماست شعرگویِ، شاعری، بالاتر بالاترین؛
قدر شعر ناب را، هر شاعری دانسته است نکته پرداز سخن، گیراتری گیراترین
« باغ شد ویران و سیمین پیچک و» مســــرور خواند کامبخش و دلفریب، علیاتر علیاترین
ماسکو ـــ شوروی سابقه 20 عقرب 1370 برابر با 11 نوامبر 1991
|