هژبر شینواری
|
کرهء زمین
سروده ای از هژبر شینواری
- هی! تو کی هستی؟ از کجا می آیی؟
من؟! من از دیار مزدک می آیم زخمی با پرچم شکستهء بابک می آیم از آنجا که نوشیروانش عادل نیست نوبهاری در آتشکدهء قلبم، خون زردشت در رگانم جاریست و در پژواک لحظه ها طنین انالحق ام تا هنوز باقیست دیروز رستم سیاووش کاوه و آرش در کنارم بودند رحمان و ختک حمزه و مومند همره و یارم بودند. دیار من دیار احمد و محمود در غربت و سردی یاس مرا معبود. از سنگ سنگ و دره هایش از دشت و داغ لاله هایش از خواب سبز دریا و از شکوه سرد یک رویا قصهء مرا بپرس من مسلمانم یهود، هندو زردشتی، بودایی از کیش مسیحا مرا آیین است پدرم مهر مادرم پروین است.
|
---|
سال اول شماره پنجم ماه می 2005