کابل ناتهـ، Kabulnath
|
عزیز علیزاده
قلب زخمی شرق
گفتی - دوستم داری باورم نشد گفتی – محبوب تو ام تردید کردم گفتی – ببین به چشم هایم دیدم راز بزرگی را نهفته
گفتی – جای من در قلب توست خاموش ماندم گفتی – درای و ببین آن کردم دیدم خویشتن را غنوده در کـُنجی چه قلب با صفا و بزرگی ! اما زخمی و خونچکان گفتم - اشکم را مرحم میسازم گفت - نه ! قلمت را مرحم بساز
ناگهان احساس کردم گرمی ملایم وروح افزای را زیرپوست تنم
گفتم - قلب تو خانه من شد گفت - قلب من خانه تو بود گفتم - قلب تو خانه ما شد گفت - قلب من خانه شما بود گفتم - قلب تو میهن من است زاد گاه من وطن من افغانستان من
گفت – راست میگویی من « شرق » تو هستم آسیا آسیای تو آسیای شما افغانستان تو قلب من است مرحمش کن بسازش زیرا زندگی باقلب زخمی و خونین برایم آزار دهنده است...
نومبر 2005
************** |
سال اول شمارهً شانزده نومبر 2005