کابل ناتهـ، Kabulnath
|
آرش آذیش
صرع
در زخمزار ِ خنجر و خشم و خون قندیل کاخ خاطره ها خاموش تاق بلند حافظه ها تاریک باغ عزیز عاطفه خاکستر در زخمزار خنجر و خشم و خون کس خواب التیام نمی بیند
* * *
اندام انتقام و خشونت در کوچه های تجربه فرش است بر گرده های باور ِ مردم تکرار تازیانۀ دشنام اندیشه درود و نوازش را مانند داستان عتیقی بیگانه کرده است
* * *
جنگاوران کودن مصروع معنای سرخ شقایق را از یاد برده اند و فربه ترین ِبهایم سرخیل قوم پریشانی ست که طوفان را در آستین خویش پنهان نموده اند
* * *
فردا اگر پیامبر موعود تفسیررمز و راز شقایق را در گوش این قبیله بخواند دیگر به باغ سوختۀ خویش چیزی به جُزنهال مهر نخواهند کاشت بذری سوای عشق نخواهند افشاند
********* |
بالا
سال اول شمارهً ٢٣ فبروری 2006