کابل ناتهـ، Kabulnath
|
آرش آذیش
گواهي
بر او حََرَجي نيست خانه بدوش مشتعل خاموش
مهجور خسته اي که نامش را در ازدحام سانحه از ياد برده است
بر او حَرَجي نيست او دستان خويشرا در خشکسال مهر با خارهاي يائسه تعويض کرده است
بر او حَرَجي نيست او حسرَتِ فسيل گشتهء قوميست
که حنضل عُسرَت را در نيزه زار فاجعه نشخوار ميکند
بر او حَرَجي نيست او،ميراثِ نا مرادي اجدادِ خويشرا از چاهسار وحشتِ ديروز
تا بينهايتِ اعصار شوم وهم بر دوش ميکشد
هم بيمناک هم آشفته ـ ويران و خاکسار ـ
پوياي شعله ايست انبار بغض را
بر او حَرَجي نيست بر او حَرَجي نيست
************** |
سال اول شمارهً شانزده نومبر 2005