کابل ناتهـ، Kabulnath
|
آرش آذیش
آرزو
وقتي کلام کيميا مي شود و آيينه و آبگینه ی ذهن را نقشهاي يخينه -بيگانه و گُنگ- آذين مي بندد صداي تو را آرزو مي کنم
وقتي کلام کيميا مي شود و رخوت و تقلاء چون معجوني زهرناک رگهايم را مي انبارد صداي تو را آرزو مي کنم
وقتي کلام کيميا مي شود و افعي سکوت روي سينه ی صدايم چنبر مي زند وقتي تنهايي گوش جانم را کر مي کند صداي تو را آرزو مي کنم
*********** |
بالا
سال اول شمارهً بيستم جنوری 2006