|
محمد افسر رهبین
در بدرود کبوترانهء لیلا صراحت روشنی
سرخ و اینچنین
لیلا! لیلای دلشکستهء تاکستان، دردا! اینگونه زار و خسته -لب بسته از ترانهء انگور- برگشتی لیلای دلشکستهء تاکستان! دردا! اینگونه بی درود- بدرود در چله گاه غربت و تبعید دردا، دردا!
آی! مثال دردهای فروماندهء من همدرد سال های فرو خفتهء عاصی* همزخم شاعران کفن بر دوش! تا باغ را- هجوم بلاخیز تبرداران، در آبگند تیرهء تقویم- افگند، تو با "طلوع سبز" نجابت مجنون های کشتهء آزادی را- بسیار عاشق ماندی.
آی! لیلای دلشکستهء تاکستان! هنگامی که سپیدهء کاذب، با گردبادهای چپاولگر بر خرمن گلخوشه های شهادت تاراج را- روایت تاریخی فرمودند، تو درد را تلاوت بی پایان خواندی.
آی! لیلای دلشکستهء تاکستان! بانوی غم گداختهء شعر و شمالی* وقتی، غارتگران چشمه و کاریز، کین آوران کاسه و کنگینه* بر کندوی اسطورهء تلخان و خمرهء شهادت دوشاب گله گله چرخیدند وقتی دزدان دون خانهء خورشید منظومه های قامت بودا را- بر پای تازیان سیا ریختند، تو با لهیب* سرخ تغزل رهنامهء عیارهای خراسان را بر برگ های تفزدهء تاریخ خونین و سرمدانه * سرودی.
آی! لیلای دلشکستهء تاکستان! دوشیزهء بلاکش آزادی! زود است شاعران گل و آتش فریاد های گمشده ات را ز آنسوی آب های شیرین و شور- تا تیغه های ترکش هندوکش چندان قصیدهء بلند سرایند که تندر آزادی از بام های بخدی- تا شام های بغداد پژواک عاشقانه بتوفاند.
آری، لیلا! آندم “طلوع سبز" چنان بود، و ینک غروب سرخ چنین است.
کابل- اسد 1383
اشاره ها: *ـ عاصی شاعر شهید و همروزگار لیلا صراحت روشنی *ـ طلوع سبز نخستین دفتر شعری لیلا صراحت روشنی *ـ شمالی نام خانوادگی پدر لیلا صراحت روشنی که خود شاعر بود و در دوران کودتای هفت ثور به شهادت رسید و نام مردمی که در شمال کابل (کوهدامن تا کوهستان) زندگی می کنند. *ـ سرمد و لهیب دو تن از شاعران شهید *ـ کنگینه ظرف گلینی که از دو قسمت کاسه مانند ساخته می شود و در آن انگور برای زمستان نگهداری می کنند. ساختن کنگینه در کوهدامن به ویژه در کلکان رواج زیاد دارد.
|
سال اول شمارهً نهم جولای/ اگست 2005