چندیست که ملایی با نام مجیب الرحمن
انصاری، در شهرهرات، شهری که با شعر
وادب، تساهل وهمدیگر پذیری قومی ودینی و خوبی های بسیار شناخته شده است،
دکان تفرقه افگنی، جهل گستری و انسان ستیزی بازکرده است. همزمان با آن،
واکنشهای مخالفت آمیز وهوشدار دهنده که نشان از امیدوار بودن دارند، سعی
نموده اند، صف بندی افکار واعمال انسان ستیزانه و انسان گرایانه را به
نمایش بگذارند.
نام این ملا بیشتر هنگامی در سر زبانها نشست که موسیقی را حرام اعلام نمود
و به دادن کنسرتها هجوم بود. فهمیدنی بود که رفتن تعدادی از مردم آزرده ویا
زنده دل و نیازمند شنیدن نوای موسیقی، دکان دین فروشانۀ وی را در معرض کم
لطفی قرار میدهد.
به تفرقه های مذهبی بدون وقفه پرداخت. در شهر وجامعه یی که باورمندان آن به
مذاهب سنی وشیعه نیازمند همزیستی شریفانه، احترام
آمیز و با تحمل استند، کینه توزی های شیعه ستیزانه را چنان گرم نمود که
شنونده سخنان وی چهرۀ وهابی ها و داعشی ها را درنظر می آورد.
در شهر و کشوری که به دلیل جنگها وکشته شدن بیشتر مردان؛ برنامه ریزی های
جامع وکمک کننده برای زنان را باید در دستور کار داشته باشد و حرمت زنان را
که فریادهای ناشنیدۀ بسیار را در دل دارند، بشنوند وحرمت نهند، تبلیغات
آمیخته با جهل و خشونت آنگیزی را علیه زنان به راه انداخت.
امتعۀ دین فروشانۀ پسین وی و ریکلام هایی را که در بخشی از شهر هرات آویخته
است، مردانی را طرف توجه قرارمیدهد که زمینۀ فریب خوردن و خریداری جنس
تقلبی وی را دارند. در ریکلام های پسین وی با آنکه منافقانه و تحریک آمیز
پای حجاب را در میان آورده است، اما همین طرح او نمادی از هیأت کلی تر و
تصویری از چهره وهیولای در بند واسیر نمودن ارزش های والای انسانی دارد.
مضارزن ستیزی پسین وی که با وضوح کامل سخن از انسان ستیزی دارد، برای بخش
های از مردم افغانستان شناخته شده است. زیرا طالبان جز آن نکرده اند که وی
برای تحق آن سعی دارد. داعشی ها جز آن نکرده ونگفته اند که وی در پی اجرای
آن است. بدبختی این است که با این همه فجایع به نیرو قدرتی تبدیل می شوند.
با توجه به ماهیت این خطر وموجودیت هم اندیشان وی در ارکان دولت ودر سایر
شهرها ومناطق، خطر روبه گسترش ستیز با انسان وانسانیت را در آن باید جدی
گرفت. به ویژه که حکومت افغانستان ومراجع حقوقی وقضایی نیز همچو تبلیغات
زیانبار را با دلخوشی ویا خاموشی توطئه آمیز استقبال نموده و علیه آن
اقدامی نموده اند. در نظر بیاوریم که اگر وی به تبلیغ خشونت وتحریک مردان
وزنان ساده، دارندۀ زمینۀ فریب خوردن می پردازد، در کابل، در داخل "مجلس
نماینده گان"، کودک ستیزی از طریق مخالفت متشکل علیه "قانون حمایت از
کودکان" بیداد میکند.
در سوی دیگر، اگرابراز مخالفت گسترده با چنین ملاها و دفاع از زنان،
مادران، خواهران ودختران، مایۀ امیدواری است، سوکمندانه به مخالفتی
نیانجامیده که تشریک مساعی عملی وپیشبرد مخالفت مدنی را در چشم انداز
بگذارد. قبرستان آورانی مانند مجیب الرحمن پیامی دارند زیانبار. اما برخی
را به دور آن بسیج نموده اند. پشتیبانی مالی وعقبگاه رهبردی نیز دارند. اما
خروشگاهی که بتواند به بسیجنده گی مخالفان مدنی کمک شایسته کند، مفقود است.
ازینرو همه آنانی که منفردانه ویا در نهاد های دارندۀ کمیت بیشتر، علیه
همچو باور داشت ها واعمال استند و خطر انسان ستیزی را جدی گرفته اند، به
تمرکز نظری و همکاری عملی روی بیاورند. ورنه آنها کار خود را میکنند
ومخالفان "فیسبوک نویسی"!
|