دیدی که زندگانی چه تند و چه زود رفت
شادی و غمگساری و هرچی که بود ، رفت
البوم عکس ها شده است گنج خاطرات
آن خاطرات نیز به دلها غنود ، رفت
بی هیچ ، عاشقانه و آزاده زیستیم
در سالهای خوب که بی جنگ و دود رفت
سی سال ره زدیم به دنبال آفتاب
آنهم به زیر دامن ابر کبود رفت
سی سال ، بهر بودن خود دست و پا زدیم
اما همه به غصه و گفت و شنود رفت
سی سال ، پیش مردم خود سرفگنده ایم
عفریت جنگ عزت مارا ربود ، رفت
این را به گوش سنگ بگو ، آب می شود
باور نمیکند که همه هست وبود رفت
حشمت امید
اکتوبر ۲۰۱۸ |