دستگاهی که بر خلاف نیازهای زمان و احتیاج مردم دردمند ما می چرخد، هر روز
درد ورنج بیشتر، خونریزی مورد نیاز تروریسم و نگرانی های فزاینده تر برای
حال واینده بار می آورد. اگر عقل سلیم و رفتار خردمندانه در مورد روابط
اجزای قومی- ملیتی متشکلۀ افغانستان، احترام متقابل، نکوهش برتری جویی،
ناخوشنودی از گفتار و رفتار تحقیر آمیز و احترام به استعداد سالاری را
ایجاب می نماید، اما سوکمندانه چرخی که دردستان تبهکار مشتی جاهل، بی خرد،
عاشق قدرت مافیایی قرارگرفته، به یاوه سرایان و فروشنده گان متاع حتا زمان
امیرعبدالرحمان خانی، میدان میدهد که به باز تولید بیشرمانه ترین وغیر
انسانی ترین افکار بپردازند.
یک تن از آن یاوه سرایان با جهل آمیخته و گاهگاهی به مرزایی بالاترنشینان
نیز می پردازد، حلیم تنویر است. باری در هامبورگ در زمان آن بیداد گری های
طالبان، یاوه های طالبان ستایانه را به منظور جلب توجه آن گروه خون آشام به
سوی خود سر داد که چاره یی جز واکنش و فریاد بر آوردن بر جهل او از طرف من
نیز نبود.
اینک که پرزۀ ماشین جهل گستر وتبعیض الود گروهی خائن به مردم است، سعی
نموده با غیر انسانی ترین "پیشنهاد" ها با خواستگاه های که در گوش امیر
عبدالرحمان در گور برساند و دستگاه اشرف غنی وامثال را نیز خوش آید، یاوه
می سراید. از نمادهای قدرت جویی و نا آشنا با بهبود خواهی نام می برد وسپس
پای دختران هزاره و . . برای "تأمین وحدت ملی"!
وقتی با صرف وقت واحتیاط، سخنان جهل آمیز این کودن را شنیدم وخواندم، گفتم
تعدادی از دلقکان از جمله حلیم تنویر را برای دادن چوکی و سمت سو دادن در
مسیری که خونریزی وجفا ورزی بیشتر می آفریند، می آزمایند.
از سوی دیگر واکنش خردمندانه ومحکومیت این طرز دید، گوشمالی بالا نشینان
وهمه دارنده گان چنین طرز تفکر است. برداشت واقعی از اوضاع این است که
تروریسم قرار گرفته در دست مشتی خائن و نا اشنا به تأمین وحدت ملی انسانی،
گفتار ورفتار مغایر احتیاج همسویی یابی اجزای تشکیل دهندۀ قومی وملیتی، در
پیش گرفتن اشکار حذف غیر خودی و . . . عوامل اصلی ناهنجاری های مصیبت زای
کنونی است. باید انگشت اعتراض را بر چنین دستگاه جفاورز نهاد.
این برداشت را نیز بیفزایم که وقتی محکومیت جفاهای نظام امیر عبدالرحمان
خانی در حق مردم وبه ویژه با ابعاد بیشتر در حق هزاره ها، صفحۀ مفقود در
تاریخ افغانستان باشد، چنین تولیدات اندک نخواهند بود.
|