کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

کاوه شفق آهنگ

    

 
باز از آن کوچه....

 

 


دست در دست خودم
از آن کوچه گذشتم
راستش
نه برگی فرو ریخت
نه مرغ شب ناله ی تلخی سرداد
ساعتی
بر لب آن جوی نشستم
خنده ام گرفت به باور های بیهوده
و ایمان آوردم
که همه راز جهان
در چشم سیاه هیچ کسی نریخته
و دیدم، گرسنگی
در چشمان سیاهِ آدم های کوچک
شعر عاشقانه می سراید
و شنیدم
در کوچه های شهر
تاریخ بهشت را رنگین نوشته اند
و حس کردم
شاعران اوانگارد
در سکوت
ادبیات اعتراضی می آفرینند

دست در دست خودم
باز از آن کوچه گذشتم
و ایمان آوردم
همین آب
فقط همین آب
آیینه ی عمر گذران است
باقی،
جنگل انبوه یاوه سرایی

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۴۷     سال  پـــــــــــــــــــــــــــــــانزدهم           عقرب    ۱۳۹۸       هجری  خورشیدی     اول نومبر  ۲۰۱۹