در تاریخ سدۀ چهاردهم خورشیدی، گونه هایی از انتخابات را در افغالستان
داریم. انتخابی که بالا نشینان داشته اند و انتخابی که شهر وندان کشور به
سوی آن رهنمون شده اند. ابراز نظر دقیق و داشتن تصویر روشن از هرکدام، با
توجه به ساختارهای سیاسی هر نظام میسر است. هنگامی که آنها را درنظر می
آوریم، در یک ابراز نظر فشرده، گاهی احساس نفرت دست میدهد. به دلیل دروغ ها
و نبود فضای لازم و ابزارهایی که برای انتخابات لازم است. گاهی از دست رفتن
فرصت ها را می یابیم و زمانی هم تبسم های مان بدرقۀ ادعا های انتخابات می
شود.
تأمل مشخص بر این گونه ها برجایش، آنچه همه مواقع و در هرچهره یی که
انتخابات داشته، انگیزۀ جلب وجذب مردم را درمرکز آن می بینیم. یا به عبارت
دیگر، وسیلۀ را می نگریم که حکومتگران برای تداوم حکومتگری نیز اتخاذ نموده
اند. این برداشت افزون بر همخوانی عینی منظور شوراها وانتخابات
درافغانستان، زمانی بیشتر پذیرفتنی می شود که به واقعیت آن در کشورما، یعنی
اینکه غیر دمکراتها، اجازۀ "انتخابات" را داده اند و دموکراتها و آنانی که
دموکراسی وتحقق آنرا مطالبه نموده اند، جای در زندان و یا تجرید گاه داشته
اند.
اگر بلای مصیبت زای دیگری را که دست بالاتر وپرقدرت تر داشته است، نیز
کتمان نکنیم و نشان دهیم، چارچوب تنگ ودل ازار وبحرا زای آن انتخاباتی را
بهتر می توانیم تشخیص بدهیم. داشتن منظور کشور نیرومند خارجی از انتخابات
در افغانستان. به سخن دیگر، خواستن از مردم کشور که بروند رای بدهند، اما
در این کشور انتخاب شده گان علی الرغم جنجالهای مختلف میان هم، پیشتر طرف
پذیرش قــدرت بالادست وسمت وسودهندۀ اوضاع بوده اند. افراد وشبکه هایی که
به دلیل داشتن قدرت حکومتی و مالی، انحصار تبارز در انتخابات را به خود
اختصاص داده اند.
این واقعیت یک سوی قضیه است. اما از سوی دیگر، مردم مظلوم افغانستان همواره
نسل اندرنسل آرزوهای داشته اند که به دلیل عدم تحقق آنها، همواره دوره می
کند.
مردم ما به قطع جنگ نیار دارند. میخواهند بدون حضور نکبت بارکشتن و خونریزی
امیدواری های صبح هنگام خویش را به شام برسانند. فرزندان آنها که در ارتش
کار میکنند، دردامهای نیفتند که پهن شده اند وقربانی خیانتها نشوند.
میخواهند کاربیابند. میخواهند شلاق مفاسد را در ادارات دولتی
برتن خود نبینند. میخواهئد یا اکثریت میخواهند که فززندان شان روی فراگیری
درس وتحصیل را ببینند. وقتی حق تلفی را می بینند، آرزو دارند به سوی محکمه
یی بروند که "چوکره های قاضی ها" پیش از شنیدن سخنان آنها، اندازۀ رشوت را
تعیین نکند. مردم میخواهند بیماران شان در شفاخانه ها بدون واسطه ووسیله
تداوی شوند. آنانی که از بوی تعقن آمیز تبعیض ها و برتری جویی ها به فریاد
رسیده و ارزوی رعایت عدالت را دارند، میخواهند که ریشۀ این درخت زهر آگین و
زیابنار برای همۀ مردم افغانستان قطع شود و برتری جویان وجهل گستران طرف
سرزنش باشند.
و . . .
مردم دردمند وهردم شهید افغانستان همه روزه، آرزوهایی را ابراز میکنند که
خلاف آنرا می بینند. آنها نه تنها تحقق این آرزو ها ندیده اند، بلکه برای
نخستین بار درتاریخ این سرزمین رنج اشنا، به قول خود رئیس جمهور"انتخابی"
یک ملیون فحش نثار این "انتخابی" میکنند.
این مردم ارزوهای دیرینۀ خود را دارند. اما این آرزوها در دور انتخابات
کنونی نیز دریچۀ امید وتحقق را نمی بیند. زیرا گرداننده گان چرخ مصیبت
آوری، همان پیشینیان استند.
در سوی دیگر، مردمی دارندۀ چنان آرزوهای نیک، تغییر لازم را برای تعیین
سرنوشت، آگاهی بر حقوق و نشاندادن واکنشهای مدنی فرا نگرفته اند. حتا از
طرف نیروهای که کارشان خراب نمودن ذهنیت مردم حقجو است، به بیراهه کشیده می
شوند. نهادهای مانند حزب اسلامی حکمتیار وشخص وی وهم اندیشان، ادای مخالفت
با حکومتگران را در می آورند.
شایسته است که بگوئیم: تا چنین است و چنین باشد، سخن از ایجاد بهبودی را با
شک تلقی نمائیم.
|