کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

مجلهء ژوندون سال ۱۳۵۳ شماره‌ی ۲۱-۲۲

بازتایپ از: عایشه نیما ایلیاد

    

 
احمد ظاهر خواننده «خودت میدانی گل من...» از خودش و زندگی اش حرف میزند

 

 

 

معرفی شویم

۲۶ سال عمر دارد – از دوازده سالگی آواز خوانده است لیسانس تعلیم و تربیه است و اکنون در بخش بگروند فلم در افغان فلم کار میکند.

بیش از هشتاد آهنگ دارد که به قول خودش سازنده تمام آنها خود اوست – بیشتر آلات موسیقی را بخوبی می نوازد و گاهی هم برای آهنگ خودش تصنیف میسازد.

 
از: رووف راصع
 
احمدظاهر میگوید:

 


هنرمند امروز باید نوآور باشد و مبتکر
***
غرور هنری معنی شکست هنری را دارد.
***
هستند هنرمندانی که همینکه سه نفر بیننده برایشان کف زد خود را نابغه میگویند.
***
کنسرت گروهی معنی راه رفتن با عصا را دارد و کنسرت یکنفری حکایتگر قدرت هنری هنرمند میباشد.
 
در کشور ما رقابت هنری به حسادت هنری مبدل شده است.
هنر انحصاری در کشور ما سالها رایج بود و همین موجب گشت که استعداد ها تبارز نیابند و شگوفان نگردند.
***
 
هنرمند نباید از خود راضی باشد و در یک مرحله توقف نماید.
برای انکشاف موسیقی باید سیستم نوتیشن متداول گردد و آواز خوان و نوازنده تامین اقتصادی داشته باشند.
***
 
من حاضرم به تقاضای هر مؤسسۀ خیریه کنسرت بدهم و عواید آنرا به صندوق آن مؤسسه بپردازم.
***
 
در شب های جشن بیش از پنجاه هزار نفر در کنسرت های من اشتراک نمودند و برایم کف زدند.
 

 
-          طنین آواز گرم و مردانه اش، با تموج خاص خودش، با زیر و بم هنرمندانه اش و با اوج و فرو های حساب شده اش که در مجموع خود آهنگی را دنبال میکند و میسازد، خواستی است و طرفداران زیادی دارد.
 

وقتی آواز می خواند شور بپا میکند و ولوله در مجلس میاندازد، احساس گرم و شادی که در آوازش در ترانه اش و در آهنگش موج میزند گروه بیشمار جوانان را جانب او میکشاند و حرکات موزونی که میلودی ها را دنبال میکند القاء و انتقال این احساس را آسان میسازد و بیننده را وا میدارد که اندوه زندگی را از یاد ببرد، کف بزند، پایکوبی نماید و در جهانی از شادی و سرور غرق شود و همه چیز را شاد و خوب و خواستنی بیابد.

خونگرم، صمیمی و متواضع است و این موجب میگردد که در برخورد های اجتماعی اش انسان محبوبی باشد و دوستانش بخاطر بی شایبه گی که دارد دوستش بدارند، به همان اندازه که با آشنایان و دوستان خودش آزاد است با بیگانگان تشریفاتی مواجه میگردد.

شیک لباس میپوشد و از مد روز پیروی میکند و عقیده دارد که جوان در احساس خود، در نحوه برداشت خود، در آزادی بیان خود، در ظاهر خود و بصورت یک کل در مجموع آنچه از خود تبارز میدهد و میسازد باید جوان باشد و از ذوق خود پیروی نماید.

احمدظاهر آوازخوان خوب و بااستعداد که نسل جوان خواننده حنجره طلایی اش مینامد بدون شک در شمار خوبترین هنرمندان آوازخوان کشور ماست و طرفداران و علاقمندان زیادی دارد که می خواهند در باره خودش، زندگی اش، ماجرا ها و حوادث و رخداد های گوناگون هنری اش چیزی بدانند و همین ها اند که با تیلفون های متواتر و نامه های محبت آمیزشان از ژوندون این یگانه مجله خودشان می خواهند که با این هنرمند گفتگویی داشته باشد، به مشکل آوازخوان خوب و برگزیده را می یابیم و خواهش خوانندگان مجله را با او در میان میگذاریم با تشکر می پذیرد و در روز معین به سراغش میرویم...

تنها زندگی میکند و آپارتمان مرتبی دارد. وقتی زنگ آپارتمان را می فشارم تازه از خواب بیدار شده است و شتابزده می خواهد لباس بپوشد و شب زنده داری را برای دیر بیدار شدن بهانه می آورد. از او خواهش می کنم دور از تشریفات در اتاق خواب که کولر هوایش را خنک و گوارا ساخته است به صحبت بنشینیم و او هم قبول میکند.

وقتی میپرسم:

-          خوب احمدظاهر با تنهایی چطوری و ...؟

می بینم که هاله یی از غم حالت چهره اش را عوض میکند و اندوهی گنگ شتابزده به نگاه او رنگ یاس میزند، از گفته ام پشیمان میشوم، که میگوید:

-          میدانم که می خواهی پیرامون زندگی خانوادگی ام چیزی بگویم – خوب تنهایی مشکل است، مخصوصاَ که خاطرات دردآوری را هم تداعی نماید.

-          میتوانی بگویی این خاطرات دردآور که عذابت میدهد و در تنهایی تداعی میگردد چیست؟

-          جدایی از خانمم!

-          تو که دوستش داشتی چرا نخواستی بزندگی شادت دوام دهی؟

چند دفعه کلمه (شاد) را زیر لب تکرار میکند و بعد میگوید:

-          عدم توافق و سازش موجب اصلی جدایی ما گردید و من از این ناحیه خیلی رنج میبرم، خیلی زیاد، خواهش میکنم این را بنویس!

می بینم که تاثرش عمیق تر میگیردد برای اینکه صحبت را عوض نمایم میپرسم:

-          تو از جمله محدود هنرمندانی میباشی که توانسته یی محبوبیت خودت را در میان مردم حفظ نمایی و از یاد ها نروی، میتوانی از نظر خودت عامل این موفقیت را معرفی کنی؟

-          در این مورد چند انگیزه میتواند عامل اساسی باشد، نوآوری و ابتکار با توجه به ذوق تنوع پسند همگانی، هنر روی استیج و عقب میگروفون و توجه به توازن ریتم های آواز با موسیقی و آهنگ شعر از جمله رموزی اند که مرا در کار هنری ام پیروز ساخته است!

-          منظورت از هنر عقب میگروفون در کار آوازخوانی چیست؟

-          اینکه حرکات سر، دست و تمام اعضای بدن موزون و حساب شده آهنگ و شعر را دنبال نماید و در القاء احساس به شنونده کمک نماید من وقتی شعری را به آواز میخوانم و یا ترانه ای را اجرا میکنم تمام احساس آن شاعر و سراینده را میکوشم درک نمایم و آنرا با تمام ظرافت آن به شنونده ام القاء کنم، از جانبی من هیچوقت در یک مرحله توقف ننموده ام از شهرت و محبوبیت خودم مغرور نگشته ام و کوشیده ام هر ترانه ام نو باشد و ابتکاری در حالیکه برخی از هنرمندان ما این طور نیستند، همین که یک آهنگ شان مورد قبول واقع شد و استقبال گردید، در همان مرحله توقف میکنند و هر روز و هر شب همان آهنگ را تکرار می نمایند تا اینکه خود هم مانند آهنگشان کهنه گردند.

-          گاهی این اتهام بتو وارد میگردد که تو آوازخوان گروه بیشتر مردم نمی باشی باین دلیل که کنسرت هایت گرا نقیمت است بیک اقلیت ممتاز بستگی داری، از جانبی کنسرت های شخصی تو گاهی تکتازی هنری تلقی میگردد و نوعی خودخواهی نظر خودت در این مورد چیست؟

-          از نظر من کنسرت های گروهی و جمعی معنی راه رفتن با عصا را دارد و مفهوم ضعف هنری دارد، شما بهر کجای دنیا که بروید هنرمندی که بتواند شنونده و بیننده خود را به تنهایی شاد نگاه دارد و مسلسل و متواتر نیز استقبال گردد، معنی اش این است که این هنرمند قدرت هنری دارد، شما بهر کجای دنیا که بروید فقط هنرمند نمایانی را می بینید تشکیل دسته میدهند و نمایش جمعی که استعداد هیچیک بصورت فردی نمیتواند بیش از چند دقیقه طرف توجه تماشاچی باشد پس ناگزیر یک دسته بیست نفری میکوشند یکی دو ساعت با نمایش جمعی با خستگی بیننده مبارزه نمایند.

میگویند من خواننده گروه اکثریت مردم نمیباشم در حالیکه این طور نیست و کنسرت هایی که من مثلاَ بنفع صندوق مبارزه با بیسوادی داده ام گواه این مطلب است که من از مردمم و برای مردم از این گذشته عاید کنسرت های من بیش از آنکه برتی من پرداخت گردد جیب هوتلداران را پر میسازد و صاحبان سینما ها را بنابرین گرانی کنسرت نیز از جانب همین اشخاص است و نه من.

-          بنظر تو موقف فعلی موسیقی بحیث یک پدیده هنری در کشور ما تا چه حد قناعت بخش است و برای انکشاف بیشتر آن چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟

-          از نظر من با توجه باستعداد ها و ظرفیت های هنری جوانی که همیشه در کشور ما وجود داشته و دارد این پدیده هنری نتوانسته است خوب رشد نماید میتوانم ادعا نمایم که امکانات در کشور ما همیشه علیه و برضد موسیقی بوده است. از یک سو تعصبات خشک خرافی اکثریت خانواده ها موجب گشته که استعداد های هنری در این بخش شگوفان شده بمیرد و از جانب دیگر سالیان دراز عده ای از هنرمند نمایان ما انحصار هنری را رواج دادند از خود بت ساختند و برای اینکه موقف فریبکارانه شان متزلزل نگردد از معرفی تشویق و تبارز تمام استعداد های جوان جلوگیری نمودند و هر آرزومندی را با سیلی راندند و با لگد پذیرایی نمودند.

از جانب دیگر رقابت هنری در کشور ما عملاً به حسادت هنری مبدل گشت، آنکه خود هنری نداشت و یا کم داشت بجای کار و تلاش بیشتر کوشید که آن دیگری را که از استعداد هنری برخوردار بود از پیشروی باز دارد. از همه اینها گذشته کمبود های عاطفی هنرمندان موجب شده است که غرور هنری شان بیش از هنرمندان رشد نماید، باین معنی که هنرمند همین که یکبار با استقبال سه نفر از بیننده و شنونده مواجه گشت خود را نابغه گفته و از مشق و تلاش چشم پوشیده و از نظر من غرور هنری منفی کافی است که شکست هنری را موجب گردد، البته شرایط و امکانات نیز در ده سال گذشته کاملاَ ضد ملی و ضد هنری بوده و شرایط همیشه در تمام شئون هنری در جهت منفی و معکوس سازندگی می شده است.

پرسیدید که برای انکشاف موسیقی چه نظری دارد بنظر من باید سیستم نوتیشن عام گردد و برای هنرمندان در تمام بخش های هنری امکانات فراهم آید که تامین اقتصادی داشته باشند، و این دو اصل مهم برای انکشاف است در همه بخش های هنری.

-          با همه دلایلی که در زمینه کنسرت های شخصی‌ات گفتی باز هم تعداد بیشتر از علاقمندان آواز تو قدرت خرید یکصد افغانی تکت ورود را ندارد، چرا نمی خواهی در مجامع آزادتر و به قیمت ارزانتر و دور از تشریفات کنسرت هایی داشته باشی؟

-          کنسرت های من که بافتخار جمهوریت در شب های جشن در کمپ وزارت مالیه برگزار گردید ضرفاَ به همین منظور بود بدون مبالغه در این کنسرت ها بیش از پنجاه هزار نفر صدای مرا شنیدند و برایم کف زدند، در آینده نیز چنبن پروگرامهای را دنبال خواهم نمود.

-          امداد به انجمن های خیریه و حمایت از آنها وجیبه ملی هر هنرمندی است که طرف قبول مردم واقع میگردد تو میتوانی لا اقل ماه یکدفعه بنفع موسساتی مانند، بانک خون، مبارزه با بیسوادی؛ صندوق مادر، صندوق هنرمند و امثال اینها کنسرت بدهی و از مدرک فروش تکت بنیه مالی شان را تقویت کنی در حالیکه بیش از یکسال است که چنین کنسرت هایی نداشته ای و ...

-          کاملاَ درست است من در ماه سنبله بنفع هر یک از موسسات صحی ایکه وزارت صحیه بخواهد کنسرت میدهم و در آینده نیز با هر موسسه ایکه تقاضا نماید قبول میکنم من از مردمم در خدمت مردمم و مدیون مردمم.

-          از خودت نگفتی و زندگی هنری ات، تاکنون چند آهنگ ساخته ای و خوبترین آن کدام است؟

-          کوتاه میگویم و فشرده از 12 سالگی آواز خوانده ام بیشتر از هشتاد آهنگ دارم که تمامش را خودم ساخته ام و آهنگ (خودت میدانی گل من) از نظر من خوبترین آهنگ من است.

ضمناَ یادآوری میکنم که شاگرد هیچکس نبوده ام و نیستم و همیشه از ذوق استعداد خودم پیروی نموده ام.

-          یک هنرمند از نظر تو واجد چه شرایطی باید باشد؟

-          جنتلمن باشد یک جنتلمن واقعی – همین و بس.

-          از جوایز هنری ایکه گرفته یی چیزی بگو؟

-          به سیستم رای جایزه آواز برگزیده را امسال گرفتم اولین جایزه من است.

-          سال آینده از نظر تو کی ممکن است خواننده برگزیده سال گردد؟

-          خودم – باز هم خودم.

-          چرا؟

-          من با استعداد، ذوق، پشتکار و تلاش پیگیری که در خودم سراغ دارم میدانم که سال آینده و سالهای دیگر به سیستم رای بازهم آواز خوان برگزیده مردم افغانستان خواهم بود.

-          پیامی برای خوانندگان مجله نداری؟

-          چرا دارم- بنویس که من شما را دوست دارم و از جانب من به آوازخوانان هنرمند نیز دو نکته را یادآوری کن اول اینکه غرور هنری شکست هنری بار می آورد و دوم اینکه رقابت هنری باید سالم باشد و نه حسادت آمیز.

تشکر اگر حرف دیگری برای گفتن نداشته باشی من پرسشی دیگری ندارم.

-          از مجله ژوندون تشکر میکنم.

تشکر و خدا حافظ.

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۴۴     سال  پـــــــــــــــــــــــــــــــانزدهم           سنبله/میزان    ۱۳۹۸       هجری  خورشیدی      شانزدهم سپتمبر  ۲۰۱۹