پیش از هر بحثی در بارهی انتخابات، در واقع انتخابات برای انتقال
مسالمتآمیز قدرت است. انتقال قدرت در جامعههای بشری معمولا با جنگ و
خشونت همراه بودهاست. جامعههای بشری در هر انتقال قدرت، خشونت را تجربه
میکردهاست. حتا در نظامهای پادشاهی بین فرزندان پادشاهِ متوفا برای
انتقال قدرت، خشونت صورت میگرفتهاست.
قرار نیستکه همه نمونههای تاریخی را یاد کنیم. فقط برخی از رویدادهای
انتقال قدرت یادآوری میشود. انتقال
قدرت از خلیفهی سوم اسلام به خلیفه چهارم
توام با جنگ بود که این جنگ بین حضرت علی و معاویه صورت گرفت. رویداد
عاشورا که در پادشاهی یزید اتفاق افتاد نیز به انتقال قدرت ارتباط داشت.
سلطان محمود با وصفیکه فرزندش محمد را جانشین خود تعیین کرد؛ بعد از مرگش
سلطان مسعود چشم محمد برادرش را کور کرد و سلطنت را تصرف کرد. در تاریخ
معاصر افغانستان نیز بعد از احمد شاه درانی بین فرزندانش و پادشاهان بعدی،
جنگها و خشونتهای خونینی برای انتقال قدرت صورت گرفتهاست.
بنابراین تنها روش و اصولیکه میتواند در انتقال قدرت از خشونت و جنگ
جلوگیری کند دموکراسی و انتخابات است. جامعههای بشری بهسادگی به دموکراسی
و انتخابات دست نیافتهاند، بلکه پس از تجربهی خشونتها و جنگهای
بیپایان برای انتقال قدرت به دموکراسی و انتخابات توافق کردهاند. تا هنوز
جامعههای بشری گزینهای بهتر از برگزاری انتخابات برای انتقال مسالمتآمیز
قدرت ندارند.
متاسفانه در افغانستان تا هنوز برای تصاحب قدرت و انتقال قدرت، جامعه و
مردم انواع آسیب و خشونتها را متحمل شدهاستکه تحمل این آسیبها و
خشونتها حتا در جهان امروز میتواند بینمونه باشد. دو دهه میشود که
رییسجمهور و نمایندههای پارلمان بهاساس انتخابات برگزیده میشوند. اما
نظام سیاسی کنونی در برگزاری انتخابات چندان موفق نبودهاست؛ معمولا
انتخاباتهای پُر از تقلب داشتهایم که انتخابات دولت وحدت ملی و پارلمان
کنونی از ناکامترین و متقلبترین انتخاباتهای این دو دهه بودهاست.
هنوز نهادهای مستقل انتخاباتی نداریم و از نظر سیستمسازی برای تحقق
دموکراسی و برگزاری انتخابات مشکل داریم. کمیسیونهای انتخابات از نظر
استقلال و از نظر زیرساخت فنی و اجرایی قابل اعتماد نیستند. در نظامهای
سیاسیایکه ثبات وجود ندارد، نهادها مستقل نیست، قوههای سهگانه
(اجراییه، مقننه و قضاییه) بهدرستی کار شان را انجام نمیدهند؛ نظام سیاسی
ثباتی لازم پیدا نمیکند. این عدم ثبات نظام باعث میشود فساد بیشتر رواج
پیدا کند. در چنین وضعیتی برگزاری انتخابات شفاف نیز ناممکن میشود.
سیاستمداران افغانستان و مردم افغانستان پس از اینهمه خشونت و جنگ برای
انتقال قدرت باید تجربه میگرفتند تا میتوانستند قدرت را به صورت
مسالمتآمیز انتقال بدهند. دیده میشود که در بین سیاستمداران چندان تعهدی
نسبت به انتقال مسالمتآمیز قدرت وجود ندارد و انتقال مسالمتآمیز قدرت
بهصورت بنیادی در نظام سیاسی و جامعهی افغانستان جا نیفتاده و نهادینه
نشدهاست؛ زیرا در صورت نبود نیروهای خارجی و حضور امریکا، هر لحظه ممکن
است برای انتقال قدرت در افغانستان جنگ و خشونت رخ بدهد.
پرسش این استکه جامعهی ما چرا گنجایش دموکراسی و برگزاری انتخابات را
ندارد؟ مشکل در چیست؟ چرا نمیتوانیم از روشهای مسالمتآمیز برای انتقال
قدرت استفاده کنیم؟ پاسخ به این پرسشها توجه و تامل بیشتر دربارهی ساختار
اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و قومی جامعهی افغانستان میخواهد که چرا با
انتقال مسالمتآمیز قدرت سر ناسازگاری دارد؟!.
بههرصورت این یادداشت، گنجایش پاسخ به این پرسشها را ندارد. تاکید این
یادداشت این استکه اگر نتوانیم انتخابات را بهگونهای درست برگزار کنیم و
نتوانیم دموکراسی را در جامعه تقویت کنیم؛ بار دیگر دچار آفت جنگ و خشونت
میشویم. آنگاه در دولتسازی و ملتسازی بهعنوان یک کشور، ناکام خواهیم
شد. اگر این بار در دولتسازی و ملتسازی ناکام شویم؛ شاید نتوانیم دیگر
این ناکامی را جبران کنیم.
فرصتیکه پیش آمدهاست، یک فرصت بینالمللی استکه در نتیجهی نشست بن به
وجود آمد. ما باید در این دو دهه با استفاده از این فرصت جهانی، زیر
ساختهای یک نظام باثبات سیاسی را میساختم که امروز خودکفا میشدیم و سر
پای خود میایستادیم. با تاسف چنین نشد. اما هنوز فرصت هست که بتوانیم از
مدارا، رواداری و تدبیر کار بگیریم تا جنگ و خشونت برای انتقال قدرت در
جامعهی ما رخ ندهد.
چارهای غیر از برگزاری انتخابات برای انتقال مسالمتآمیز قدرت نداریم.
برگزاری انتخاباتیکه از نظر ملی و بینالمللی باید شفاف باشد. درصورتیکه
انتخابات، شفاف برگزار نشود؛ طبعا نتیجهی آن قابل پذیرش نخواهد بود. این
عدم پذیرش انتخابات میتواند موجب خشونت و براندازی نظام سیاسی شود. زیرا
وضعیت سیاسی کشور، خیلی شکننده است. از یک طرف بحث قدرت بیشتر طالبان مطرح
است؛ از طرفی، از حضور داعش نیز سخن گفته میشود؛ و مهمتر از همه، پایان
دورهی کار دولت وحدت ملی فرا رسیده استکه باید قدرت از دولت وحدت ملی به
دولت بعدی انتقال کند. اینکه در وسط اینهمه ماجرا، دولت وحدت ملی چگونه
میتواند انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند؛ این برگزاری انتخابات برای
دولت وحدت ملی، آزمون بزرگی سیاسی در سطح ملی و بینالمللی است.
ما از دولت وحدت ملی و از جامعهی جهانی توقع داریم که جانب مدارا، رواداری
و تدبیر را درنظر گرفته برای انتقال مسالمتآمیز قدرت دست به دست هم بدهند.
در این انتقال قدرت، باید ارزشهای حقوق بشر، دموکراسی، کثرتگرایی فرهنگی
و بهویژه حقوق شهروندی و جایگاهِ سیاسی زنان حفظ شود. درصورتیکه این
ارزشها حفظ نشود؛ برگزاری انتخابات مصلحتی یا صلح مصلحتی نتیجه نخواهد
داد، زیرا تحت اجبار و ناگزیری صورت میگیرد که حفظ آن مشکل خواهد بود.
|