در جلد اول رسالهی «سیهکاران تأریخ» به قلم مراد نایبآبادی(صفحههای ۱۷
تا ۲۱) از دستآویزی یادآوری گردیده است که متن آن در آرشیف ملی افغانستان
نگهداری میشود و به قول نگارنده در ۶ شعبان المعظم سال ۱۳۴۷ هجری قمری به
«تحریک و رهنمایی مستقیم حضرات شوربازار ترتیب و تحریر شده» و منجمله با
دستخطهای سنا معصوم یا میاجان آغا(پدر صبغتالله مجددی) و محمد صادق
مجددی زینت یافته است. این دستآویز تکفیرنامهی امیر امانالله خان غازی
است که به تقصیر نقش جاودانهی وی در استرداد استقلال کشور و گامهای
ترقیخواهانهاش از خامهی حضرات شوربازار چکیده و سپس در چهرهی فرمان
شاهی و بیعتنامهی حکومت حبیبالله خادم دین رسولالله پخش گردیده است.
[][][]
«بر ضمایر کافه اهالی و افراد ملت اسلامی افغانستان مخفی مباد! قبلاً ما
جمیع ذکور افغانستان دست به بیعت امارتالسلطنه را به مدار سیاست شرع شریف
غرا به امیر امانالله به قرار شرایطیکه از امورات شرع شریف تخلف نهکند
داده بودیم. چون موصوف به شرایطیکه اطاعت او به مراسم شرعی بر ما لازم
باشد اجابت نهکرده و خسره در امورات شرعی و سیاسی نموده و عملیات او آنچه
بود به خلاف احکام قرآنی و رویهی دین حضرت سیدالمرسلین ملاحظه و بدعیات و
نواقصات او ظاهر که به خلاف امر شرع محمدی است، ذیلاً توضیح است:
۱-اینکه اسلام که از طریق مسنونهی قولی رسول کریم است آن را ترک و به
اشارهی که عادت کفار است ما اهالی اسلامی را جبراً ترغیب نمود.
۲-اینکه دستار که طریقهی سنتان حضرت است که ادای نماز به آن کامل میگردد
عوض آن کلاه که به رسم دهیات کفره و ادیان باطله است به اهالی اسلامی حکم و
تارک آن را مجرم نشان داده است.
۳-اینکه آنچه البسهی اسلامیکه ملبوس سلف بود آن را ترک همه را به البسه
کفر مشابهت و امر داده بود که تا حال روی کار است.
۴-اینکه به مضمون آیات قرآنی که مرد اجنبی از زن اجنبیه و زن اجنبیه از
مرد بیگانه چشم خودها را نگاه بدارند این امر عظبای خداوندی را گذاشته خلاف
آن اعلان ترک ستر داد.
۵-اینکه خروج زن کبیره و بالغه را بدون اجازهی زوجش و ضرورت شرعی شارع
جواز نهداده این امانالله همهگی دخترها و زنها را به مکتب مقرر کرده
پردهی ناموس مسلمانان را دریده که تا امروز مکتب اناثیه جاری بود.
۶-احیأ لحیه و قطع شارب که از سنت قولی و فعلی رسولالله بود امروز
امانالله به خلاف آن جاری نموده بود.
۷-همهگی اهالی امروکه شرعاً حکم دختر بالغه را دارند به مکتب که مفاد دینی
و علم شرایع و احکام قرآنی بر آن مرتب نهبوده، بلکه در اعتقادات شان
خللهای زیاد واصل و خود بچهها همهگی بیباک شده اند. طلب علم که بر هر
مسلم و مسلمه فرض کفایت است مقصد از علم احکام قرآنی است نه علمیکه خط و
حساب انگریزی و یا نام بلاد و سلاطین ماضی دانسته کفر را یاد بگیرند.
۸-اینکه در هیچ ملت و مذهب اسلامی رواج نه شده و نیست که دختران بالغه
اسلامی را از دارالسلام کشیده و بدون محارم در بلاد کفر روانه کرده که تا
خط و مناعت انگریزی را یاد بگیرند. ازین کار قبیحهاش ما جمیع اهالی اسلامی
مطعون همهگی اهالی بلاد کفر و اسلامیه شده بودیم و در هیچ زمان و هیچ
پادشاه چنان ظلم صریحه را نهکرده و نهخواهد کرد.
۹-اینکه عملیات ظاهرهی امانالله آنچه است دلالت به خرابی اعتقاد باطل
او داشت که امور شرع شریف معترض است. آنچه کارات که از او ملاحظه میشود
به مقصد چهار روزه دنیای فانی و بر خواهشات نفسانی است، ترقیخواه دینپاک
که سرمایهی ابدی است، پرداخت نه داشت.
۱۰-اینکه رسول کریم صلی الله علیه و سلم حب علم و علما را مثل حب و دوستی
خود شان داده. امانالله همراه علم و علما عداوت ذاتی داشت. علم و علما را
بد میدید و استخاف شان را خوب میدانست. این علامهی کفر است.
۱۱-اینکه به قرار مضمون آیات قرآنی که شخص بانی فتنه و فساد فیمابین
مسلمین شود، یعنی بدعیات خلاف مذهب حنفی را جاری و پامالی دین پاک را
اختیار کند، گویا قاتل جمیع مسلمین است. کسیکه احیا دین را نماید، گویا
احیا تمام مسلمین را مینماید. این فساد که امروز برپاست از دست امانالله
است. چون طریقهی اسلامیه را گذاشته پیشنهاد خود تشبیهات فعلی و قولی اهل
نصارا ساخته بود میخواست که رشتهی اسلامیه را از گلوی ما اهالی کشیده
پیرو افعال کفر نماید.
۱۲-اینکه سنهی قمری که ملفوظ آیات قرآنی است آن را محو و شمسی را رواج
داده بود.
۱۳-اینکه اعلانها نموده بود که سنه و تاریخ انگریزی بعد از این تحریر
کنید مقصدش اینکه رفته رفته کتب معتبرهی فقه شریفه را محو و کتب منسوخهی
کفر را رواج بدهد.
۱۴-اینکه از زمان رسول اکرم صلالله علیه وسلم الی حال اسماً ایام معین و
معاملات خرید و فروش را بعد ندای روز جمعه نهی فرموده، امانالله تغییر نام
را نمود، روز جمعه را شنبه و پنچشنبه را جمعه نام نهاد، تحریف دین را
نموده ظاهر اخلاف امر شرع شریف است که اختراع عندی نموده.
۱۵-اینکه اموال بیتالمال مسلمانان و به مصرفیکه شارع جواز داده، نه کرده
ملاها و موذنها و خدمتگاران مساجد که در وقت ملوک سابقه مقرر بودند معاش
از بیتالمال داشتند همه را امانالله موقوف کرده علما و مشایخ دین که اعلا
کلمهةالله را نموده امر معروف تلقین و تذکیه دین پاک را مینمودند همه را
امانالله منع نموده از این معلوم و ظاهر شده که تخریب دین حقانی را اختیار
نموده.
۱۶-اینکه حضرات مجددی که مقتدای عالم اسلامیه بوده و میباشند، چنانچه در
اول سلطنت کمر امارت او را بسته و تلقین طریقه ازوهاهم نموده خود او را به
دسیسه غیر حق به خیالات فاسده خود محبوس و حاجی ملا عبدالرحمن خان مرحوم که
یک عالم جید حقانی و ملا امام حضرات مجددی بود، خود او و اقوام او را بباعث
که از منهیات خلاف شرع او را مانع بود به قتل رسانید.
۱۷-اینکه شرابخوری گناه کبیره و به قرار آیات قرآنی که نهی مطلق است و
بتپرستی که شرک جلی است در بین خود ومامورین خود و غیره مسلمین رواج و
امر داده بود.
۱۸-اینکه ملا عبدالله مرحوم که از سمت جنوبی که یک شخص عالم و جید حقانی و
فدایی و مجاهد دین پاک رسولالله بود به باعث اظهارات حق و رفع منهیات و
اقدامات بدی که امانالله نموده مانع بود تا که هزاران نفوس اسلامی ما را
جبراً در مقابلهاش کشیده و ما اهالی اسلام را به قتل رسانید تا که همراه
علمای سمت مذکور عهد قرآنی نموده او ها را طلب نموده که دیگر خلاف شرع کار
نه میکنم به فریب خود او و علما و اکابر سمت مذکور را مقتول و باقی نفری
شان خراب و فرار ساخت. عداوت او همراه علما و اهل دین حقانی ذاتی و
عقیدهاش را خراب ملاحظه کردیم اینکه رسول کریم خبر داده اینکه کسی که
همراه علم و علما بغض و عداوت کند گویا همراه خداوند عداوت میکند و کسی که
همراه خداوند عالم عداوت کند نعوذ بالله باقی چه خواهد ماند.
فوقاً همه رویه، عقیده و کارات و عملیات و اختراعی خلاف دین امانالله که
تا امروز جاری بود نظر با فعل ظاهره و عقیدهی باطنهاش کفر او را ثابت
مینمود که کلیه رویه او به خلاف رویه احکام الهی و سنت مصطفوی و سلوک و
آداب ائمهی دین است و به مضمون این آیت قرآن عظیمالشان «وَ مــَــن
لــَــم يــَــحـکــُــم بــِــمـا اَنـزَل َ الله ُ ، فــَــ
اُولـــٰــئــِــک َ هــُــم ُ الکافــِــرون» چون حضرت خداوند جل و علی
شانهُ که کفیل و معتصم دین پاک حضرت صاحب لولاک است سببأ و شباب شجاع بهادر
غیور و دلیر دینپرورکه یکی خادم دین رسولالله امیر حبیبالله خان ساکن
کوهدامن دارالسلطنه کابل و دوم آن سیادت و شجاعتنشان سیدحسین خان ساکن
چهاریکار که حالا وزیر جنگ عمومی افغانستان است او را خداوند عالم تصرف
کافه و همه عالیه داده که تا به توفیق و استعانت یزدانی و دیانت فطری خودها
کمر دین حضرت رسولالله را به صداقت بسته باعث قطع بدهیات و ذریعهی
حفاظهی ننگ و ناموس ما زمرهی اسلامیه گردیده دلیرانه شمشیر همت را برملا
آشکارا کشیده و در مقابله امانالله مخترع بدعت استاده که تا او را محصور و
مضمهل ساخته که سد باب فتنه و فساد گردید و به برکت احیأ دین آن حضرت
سریرآرای تخت سلطنت افغانستان کردید و بر تخت سلطنت امارت استقلال یافت که
ما اهالی اسلامی از ایقاع این فتنههای بالغه متعددیه از تهلکه ابدیه نجات
یافتیم. للهالحمد که ما کافه مسلمین از غرور این دنیای غدار به قرار
تبلیغ احکام خداوند قهار آگاه میباشیم. هزارها زندهگی این جهان را به یک
درهی ایمان عزیز خود ما و ارجأ بقا ذات مقدس حضرت سبحان و دخول جنات رضوان
برابر نهمیکنیم و نه فریفتهی این متاع دنیا میباشیم، بلکه مال و سر و
جان و اولاد و اطفال خود را فدای دین مقدس نموده از بدعیات منهیات و
اختراعات که خلاف امر خداوندی و سنت مصطفوی است از خداوند استدعا
میخواهیم. لهذا امانالله امیر سابقه خودها را رد نموده او را از امارت
سلطنت خودها زمره اسلامیه جمع اهالی افغانستان موقوف کردیم و بیعت تازه
صحیحه جدیده به قرار امر خداوند و هدایت حضرت رسول اکرم و صحابهی معظم به
امیر حبیبالله که شخص صادق خدمتگار ملت و پیرو دین پاک محمدی و طریقهی
مجددی و علمای جید حقانی و به اوصاف حمیده و شجاع و غیور و رعیتنواز بود
به او نمودیم، او را به رضا و رغبت به امارت سلطنت تخت کابل امارت
افغانستان قبول داریم که کافهی امورات امارت را تنفیذ اقامت حدودات را
مطابق احکام الهی و سیاسات آن را بر وفق سیاسات شرعی بدارد و ما جمیع اهالی
اسلامی از خداوند باری درخواست توفیق به امورات امارت و رعیتپروری و انصاف
عدالت او را مسلئت داریم که الهی آفتاب عمر و اقبال و استقلال سلطنت در اوج
و دریای حشمت و اجلالش موج در موج باد به نون و الصاد مبارک باد سلطنت
افغانستان بر خادم دین رسولالله امیر حبیبالله فقط. باقی مباد هر که
نهخواهد بقای شاه…)