مرا دریاب
در اولین مکاشفه عمیق
روی خطوط قرمز...
باسر انگشتان نمناک
دراخرین فراروی ،میان مرز چشمانت
به استثمار بکش
اسیرم کن
بین بازوانت
من از مرگ نمی هراسم
در آخرین آمیزش شرمگین وسهمناک
با خواستنی ترین نیاز های تنم
ای همنشین
ای ضیافت شبهای منسوخ
این همهمه پر ازدحام آتش فروزنده یست
که جهنم برپا می کند
به مسلخ ، بوسه های تو
واین تصویر عطشناك
روی ادراک خیال انگیز رویا هایم ...!