صدای ترَک خورده ام
هیچ عاطفه ی را گره نمی زند
باید از خودم پیاده شوم
تا با من سخن سبز بگویی
وشعرهایم
از نفس هایت شگوفه های
تر و تازه آورند
انگشتان غش کرده ام
تمام واژه ها را
به اشتیاق اسم تو لمس
میکنند
زیستن کنار دل مهربان
حتا زخم های آبی یی
آب را التیام می بخشد
چه رسد به زخم های دل من !