اینک روشنگری: دفاع از خرد، علوم،
انسانگرایی و پیشرفت، استیون پینکر، ۵۲۵ ص،
انتشارات وایکنگ
وضع جهان و آینده آن چگونه است؟ خوشبینان و بدبینان پاسخی متفاوت به این
پرسش میدهند؛ هر یک کتابی از ارقام و تحلیل برای اثبات مواضع خود زیر بغل
دارند. سیاستمدارانی که قدرت را در دست دارند، سرمایهداران و کارآفرینان
بزرگ مانند بیل گیتس، که به کارهای خیریه روی آوردهاند، به شما میگویند
که همه چیز روبراه است. اما احزاب مخالف، پوپولیستها، فعالان اجتماعی و ضد
سرمایه داری با داد و فریاد میگویند که طبقات و نهادهای پلید قدرت، جهان
را به سوی زوال و سقوط میبرند.
اگر به حرفهای فعالان محیط زیست و حامیانشان گوش بدهید، بشر کمی بیشتر از
یک دهه فرصت دارد تا نگذارد کره زمین به نقطه برگشت ناپذیر برسد. پس از آن،
شاهد تندبادها و آتش سوزیهای هولناک، خشکسالی و قحطی، گرما و سرمای
نامعمول خواهیم بود. فعالان محیط زیست در لندن نام تظاهرات خود را «شورش
علیه انقراض»، گذاشتهاند و از دولتهای جهان میخواهند که «بحران زیست
محیطی و اکولوژیک را رسماً اعلام کنند و تا سال ۲۰۲۵ میلادی میزان تولید
گازهای گلخانهای را به صفر تقلیل دهند»، چون نباید « سیارهای در حال
نابودی را برای نسل بعد به میراث گذاشت.»
با وضعیت فعلی سیاست جهان به نظر نمیآید دولتها اعتنایی به این ضربالعجل
گروههای محیط زیست و حتا اجرای کامل موافقتنامه تغییرات اقلیمی پاریس،
برای کاهش گازهای گلخانهای بکنند. پس آیا ما به آخر زمان نزدیک شده ایم؟
محافظهکاران و لیبرالهای خوشبین و منتقد چپها، پست مدرنها و
«یأسخوانان زیستمحیطی»- به تعبییر استیون پینکر- اعتقاد دارند که
تواناییهای انسان و تکنولوژیهای نوین جلو مشکلات بسیار، از جمله
پیآمدهای تغییرات اقلیمی را میگیرند. به باور آنها، اگر قبلاً با افزایش
جمعیت نسبت به خطر قحطی و کاهش منابع خوراکی هشدار داده میشد، با «انقلاب
سبز» مشکل کمبود غله و قحطی حل شد. با استناد به همین شواهد، استیون پینکر،
استاد روانکاوی دانشگاه هاروارد و یکی از مدافعان سرسخت سرمایه داری
لیبرال، در کتاب جدیدش «اینک روشنگری»، میگوید که «جوامع پیچیده با
تکنولوژی پیشرفته قادر هستند برای مشکلات خود راه حلی پیدا کنند.»
نظرسنجیهای مختلف در چند سال گذشته در ایالات متحده و بریتانیا نشان
میدهند که از نظر مردم، کشورهایشان در مسیر درستی قرار ندارند. دونالد
ترامپ در آمریکا میگوید: «مادران و کودکان در فقر به سر میبرند، نظام
آموزشی فرزندانمان را از دانش محروم ساخته است... جرائم، گروههای
جنایتکار و موادمخدر جان بسیاری را گرفته است.» پینکر میگوید این بدبینی
نسبت به وضعیت عمومی محصول ذهن پوپولیستهایی چون ترامپ نیست بلکه «به طور
گسترده در میان روشنفکران و مفسران غیرمتخصص در جناح چپ و راست رایج بوده
است.»
پینکر تصور میکند منتقدان محافظهکار تمدن غربی نوستالوژی رمانتیکی را
تبلیغ میکنند که گویا وضعیت مردم در گذشته بهتر بوده است، و منتقدان چپ
پیشرفت تاریخی تمدن مدرن را رد کردهاند، چون با «شهروندان مصرفگرا،
مادیگرا و بیگانه از خود، نه تنها پیشرفتی نداشته است بلکه نهایتاً مسیر
سقوط و زوال نهایی را میپیماید.»
او به نقل از رابرت نسبت، جامعه شناس، مینویسد تردید نیست که پیشرفت تمدن
غربی تنها محدود به تعدادی از روشنفکران قرن نوزدهم بود، اما بعداً نه تنها
در میان جمع وسیعی از روشنفکران، بلکه در میان مردم نیز در غرب گسترش یافت.
پینکر به طعنه مینویسد هر وقت مردم بخواهند در مورد جهان «روشنفکرانه» حرف
بزنند، گویا در مورد یک جهنم حرف میزنند.
پینکر به نظرسنجیهای متعددی اشاره میکند که معمولا مردم در آنها در مورد
زندگی شخصی و وضعیت اقتصادی خود به طور مثبتی حرف میزنند ولی در مورد
وضعیت کشور و جهان دیدگاه منفی دارند. گویا این مشکلات عمومی در زندگی فردی
و کاری آنها اتفاق نمیافتد. او این بدبینی را محصول رسانهها میداند: «
خبرها دیدگاه مردم نسبت به جهان را مخدوش میکند. خبرهای روزانه مملو از
جنگ، تروریسم، افزایش جرائم، آلودگی هوا، نابرابری، اعتیاد به مواد مخدر
است.» او با این انتقاد، بی اعتمادی عمومی نسبت به رسانههای آمریکایی را
تأیید میکند.
پینکر در پاسخ منتقدان تمدن غربی، نمودارها و دادههای فراوانی را در کتاب
خود میآورد که در تأیید بهبود وضعیت عمومی جهان است. بر اساس این آمار،
وضعیت بهداشت و دسترسی مردم به خدمات درمانی بهتر شده است، سن متوسط از ۳۵
به ۷۰ سال و بالاتر افزایش یافته است، مرگ و میر اطفال از بیماریهای واگیر
کمتر شده است، و از غذا، مراقبت، آموزش و بهداشت بهتری برخوردار هستند. در
جهان امروز، از میزان جنگها و خشونتها کاسته شده است، و فقر شدید به
میزان ۹۰ درصد پایین آمده است. همچنین، دهقانان به خاطر تکنولوژیهای جدید
و کمکهای جهانی در اثر گرسنگی و قحطی جان خود را از دست نمیدهند. او
اعتقاد دارد بهبود وضعیت عمومی تنها محدود به کشورهای غربی نبوده بلکه در
اثر جهانی شدن، طبقات متوسط در چین و هند توسعه یافتهاند.
کتاب اینک روشنگری عمدتاً به ارائه آمار و نمودارها در بخشهای مختلف، از
کیفیت زندگی، بهداشت، دسترسی به موادغذایی تا دموکراسی، حقوق برابر،
شادمانی، مصوونیت و تهدیدات پرداخته است تا نویسنده ادعای خود مبنی بر
پیشرفت تاریخی جهان را ثابت کند. البته، پینکر به وجود مشکلات در جهان
امروز از جمله ایالات متحده اذعان میکند ولی از نظر وی کاهش مشکلات به
معنای از میان رفتن مطلق شان نیست. به گفته وی، قدر مسلم این است که انسان
امروز توانایی و ابزار حل مشکلات خود را دارد، اما بهشرطی که به ارزشهای
خردگرایی، علمگرایی و انسانگرایی وفادار بماند.
کتاب «اینک روشنگری» منتقدان و ستایشگران پر و پاقرص خود را دارد. سارا
بلکول، نویسنده کتاب پر فروش «کافه اگزیستانسیالیستها»، این اثر را
«عالی، روان و سرشار از دادهها» میداند که « با فصاحت از انسانگرایی
عقلانی دفاع کرده است.» بیل گیتس آن را «بهترین کتاب ایام» خوانده است. اما
در مقابل، لندون فرم و هریسون فلس وی را «دوست دروغین روشنگری» توصیف
کردهاند. آنها از وی انتقاد میکنند که نابرابری اقتصادی موجود را
«پدیدهای طبیعی» به حساب میآورد که هیچ کسی را نباید به خاطر آن ملامت
کرد. چون، «به ذات خود زیان آور نیست.» همچنین، سامویل موین، استاد تاریخ و
حقوق دانشگاه ییل، مینویسد پینکر «امکان خطرات بزرگ را حتا اگر یکی از
این فاجعههای زیست محیطی در اثر تغییرات اقلیمی اتفاق بیفتد، نادیده
میگیرد.»
پینکر در این کتاب به منظور تثبیت استدلال محوری کتاب خود مجبور شده است یک
روایت یکدست، خطی و بالطبع غیر واقعی از پیشرفت و تحول تاریخ تمدن غرب را
به دست دهد. به گفتة دیوید بل، « پینکر به این امر اذعان نمیکند که
خوشبینی رادیکال خودش تا اندازۀ زیادی بازتاب برخی از اظهارنظرهای
هیجانزده و بیشتر نسنجیده دربارۀ آیندۀ بشر در همان عصر روشنگری است.
بسیاری از فیلسوفان[آن عصر]، با اطمینان، پایان جنگ، ریشهکنی بیماری، و
گسترش آزادی در سراسر جهان را پیشبینی میکردند. این واقعیت که شمار اندکی
از این امور پس از بیش از دو قرن بهطور کامل تحقق یافته است، شاید بهتر
باشد که پینکر را به فکر فرو ببرد. همچنان که گسترش عظیم امپریالیسم،
بهرهکشی از مردم بومی در سراسر جهان، قتلعامهای جنگهای جهانی، هولوکاست
و تسلیحات هستهای که همگی پس از روشنگری رخ دادهاند، باید او را به فکر
فرو ببرد.»
در همین راستا، برخلاف تصور پینکر، دستاوردهای اجتماعی و سیاسی فعلی
برآیند خودکار عصر روشنگری نیست، و وی مبارزات انسانهای بیشماری را نادیده
گرفته است که با ظلمها و پیآمدهای زیان بار توسعه سرمایهداری و
لیبرالیسم کلاسیک مبارزه کردند و وضعیت جامعه خود را بهتر ساختند. مثلا،
کاهش ساعات کار و دستمزدهای بهتر، تغییر قوانین نژادپرستانه و مردسالارانه
نه محصول مکانیکی عصر روشنگری، بلکه مبارزه انسانها در مقاطع مختلف تاریخی
بوده است و هنوز هم ادامه دارد.