کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

کریمه شبرنگ

    

 
عقل به تاراج

 

 

چگونه میشود حدس زد
قبر زندگی را
وقتی زنده زنده
تابوت شوی
و خدایان مذکر ناقص العقل ات بخوانند
صدای پاها را بشنویی
حتا
تشخیص بدهی کی ها تو را به شانه می کشند
واز پچ پچ اطرافیان
" ریسمان های دار که برایت بافته بودند" سر بزند
آنقدر به درازی این ریسمان ها فکر کنی که
از مردن منصرف شوی
و بخواهی سال ها زنده باشی
تا ...
نه
نمی شود حدس زد
آیا این عقل به تاراج رفته
بیدار خواهد شد؟
و به شباهت زندگی و مرگ پی خواهد برد؟
ترس
سیاهی براقی انداخته است به چشم های نیم باز
لبخند خدا نیز ترسناک تر از تاریکی است
زنده یی و مردن را
مرده یی و زندگی را
پله پله بالا می شوی
دست روح خودت در دست
گاه سر بلند و گاه پست
روح من
سرزمین به تاراج رفته یی است که
یک آه فاصله تا آسمان دارد

کریمه شبرنگ
دوم اردیبهشت نود و هشت

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۳۳۴       سال  پـــــــــــــــــــــــــــــــانزدهم             حمل/ ثور    ۱۳۹۸       هجری  خورشیدی     شانزدهم اپریل  ۲۰۱۹