کابل ناتهـ، Kabulnath
زندگی نیست قصه ای که در آن آرشی سر رسد ، کمان گیرد یا نه هم قصهء یزید و مزید که کشد دشنه ای و جان گیرد زندگی مثل بحر و توفان است که به هر موج آن شنا باید باش آرام تا برای نجات در گلو شیمهء صدا باید ماهی برکه در گمان خودش مالک بی رقیب دریا هاست خوش به حالش که شد به کم راضی غصه اش نیست اینکه بحر کجاست زندگی هرقدر که ساده بود نیست بی باید و نباید ها آنچه زشت است ، آن نباید کرد ورنه گم میشود به شایدها زندگی گرچه صحنه های غم است غصه را عمر جاودانه که نیست نیست آن مشکلی که حل نشود مشکل انگشتر زمانه که نیست * * * سپتمبر 2015 حشمت امید
بالا
دروازهً کابل
الا
شمارهء مسلسل ۳۳۴ سال پـــــــــــــــــــــــــــــــانزدهم حمل/ ثور ۱۳۹۸ هجری خورشیدی شانزدهم اپریل ۲۰۱۹