مرز حاشیه نیست
لبه ی تیز چاقوست
مرز، باغ و کشتزار نیست
نقطه ی صفرییست
جایی که گلوله ها تلاقی میکنند
مرز خطه یا ناحیه نیست
گوریست ممتد
که اشتهای مفرطی دارد
برای تن های پاره
مرز کرانه نیست،
حدودی برای اختلاف ندارد
قلمروی تردد قاچاق است
مرز خاک نیست
خاکستراست
باقی مانده دعوای پوچ آبها
(مرزها متورم شده اند
گسترده در تمامی ابعاد)
مرز سرزمین من است
که عقابان دشمن ترصدش دارند
انتحاری ها ویرانش میکنند
بند بند
استخوان هایش را بردوش می برم
دور از این مرز موهوم |