خلیل الله حس زاده را از ایام نوجوانی میشناسم ، او آن زمان
ساکن بازار خوش کوجه زال خان محله خواجه عبدالله مصری ، محل ایکه اکثر
شاعران ، نویسندگان ، محققان ، وخوشنویسانی مانند استاد زنده یاد محمد علی
عطار هروی می زیست بنده عاجز هم با پدرم مرحوم منجم باشی هروی درآن کوچه
زندگی میکردیم ، او درزمان نوجوانی علاقه به شعر داشت ، اوایل شعر میخواند
و سپس خود شعرمی سرود. او درایام نو جوانی کارگرتخلس میکرد و ازجوانان فعال
فرهنگی و اجتماعی و سیاسی هرات به شمارمیرفت ، اشعار بسیارانتقادی علیه
زمانداران مستبد آن زمان می نوشت ، او جوانی احساساتی بود از بی عدالتی
بسیار رنج میبرد حتی گاهی گریه می افتاد. زنده یاد حسن زاده دراکثرمحافل
شعرخوانی ازانجمن ادبی ، گرفته تا انجمن ناظم هروی ، انجمن سخن انجمن مهتاب
شرکت می جست او ازدوستان نزدیک براتعلی فدایی ، زنده یاد استاد تابش ، سید
ضیاالحق سخا ، نظام الدین شکوهی، محمد ظاهررستمی ، علی شاه حکیمی ، زنده
یاد محمد ناصرکفاش ، ولیشاه بهره و درحقیقت همه شعرآی هرات بود. یکی
ازخاطرات ایام قدیم او درنوجوانی برای رفتن به مکتب و انجام کاری های شخصی
ازبایسکل استفاده میکرداو حتی در زمستان و هوای سرد با یک شال دور سرو
گردنش میپیچید و با بایسکل به محافل میرفت ، فقط درچند سال گذشته با موتر
سیکل درشهرحرکت میکرد . سال گذشته که او را درهرات دیدم ازموترسیکل پیاده
شد و مرا مقداری با خود برد و کمی با هم گپ زدیم او انسان بسیار فروتن
ومهربان بود و ازبی عدالتی ها بشدت رنج میبرد و همیشه از ضعیفان و دردمندان
حرف میزد و از زورمندان به شدت انتقاد و آنها را دراشعارش می کوبید شاید هم
به همین علت به شعر رو آورد بنده همیشه رنج و درد او را نسبت به ضعیفان و
دردمندان و فریاد او علیه ظالمان را میشندیم . روح اش شاد و یاد اش گرامی
باد
|