من از زمانه های دور رویاهای زیادی برای خودم و برای مردمم
داشته ام ــ رویا هایی ساده و قابل تحقق و رویاهایی بزرگ و شاید دشواربرای
تحقق . بسیاری از آن رویا هایم یا تحقق نیافتند و یا آنقدر بی نور و کمرنگ
تحقق یافتند که بهتر بود اصلن تحقق نمی یافتند . بهرحال ، اینجا میخواهم
فقط چند رویای قابل تحققم را که تا هنوز تحقق نیافته اند ، بگونه ی بسیار
فشرده و صمیمانه فهرست نمایم :
ــ از بچه گی وقتی زیر نور چراغ تیلی درس میخواندم ، آرزو میکردم ایکاش
تمام کلبه های تاریک ما با نور برق روشن میبود . وقتی بزرگ شدم دانستم که
رویای داشتن خانه های پر از نور با چه رویا های بزرگ و با شکوهی پیوند
خورده است ــ با رویا هاییکه بیشترینه تا هنوز برای من همانند یک رویا و
حتا رویاهای غیر قابل تحقق باقی مانده اند . ــ به باورمن ، در اختیارداشتن
چراغ معرفت ، یکی از بزرگترین و با ارزش ترین آرمانهای هرهموطن صاحبدل ماست
که تا هنوز از تحقق آن فاصله داریم . دستیابی مردم به مشعل معرفت و بیداری
، یک اصل است ــ مادر تمام آرمان هاست . تا مردم به این چراغ جادویی دست
نیابند ؛ دستیابی به سایر آرمانهای بزرگ و ملی همواره با موانع و دشواریهای
خاص و حتا مانندهم روبرو خواهد شد . حقایق تاریخی نشان میدهد که اکثریت
مطلق مردم ما در طول زمانه ها ، در دشمنی با معرفت با یک تحجر فکری وحشتناک
و مرگباری دوچار بوده اند که متأسفانه تا هنوزهم با همان تحجر فکری بسر
میبرند . این تحجر فکری سبب شده است تا چراغ جادویی معرفت همواره از ما دور
و دورترشده ، در نتیجه مردم همواره سرنوشت شانرا بدست تقدیر سپرده ، از
مستکبران ، متجاوزان ، غاصبان و دزدان به آسانی اطاعت ببرند و راه برون رفت
از تاریکی و دشواری را به مشکل بیابند و حتا نیابند و مدام درمیان تاریکی
دست و پا بزنند . ــ رویای دیگر قابل تحققم ، دورشدن سایه ی تاریک دین
باوری همراه با جهل ، تظاهر و ریاکاری از بالای سرماست . من به این آرزو
هستم که همانند سایر کشورهای جهان ، درسرزمین من هم ،هرکنش و واکنش انسانی
، نه با ترازوی دین ومذهب ؛ بل با معیارهای قبول شده ی قانون ، عدالت و
حقوق بشری به سنجش گرفته شود . ــ من از دیر بازاست با این رویا نیز نفس
میکشم که سرنوشت وطن ، مردم و قوانین مدنی کشور ما ، دیگر نه بدست جرگه ها
و مجالس مملو از سالخورده گان قابل احترام و اربابان قدرت و ثروت ؛ بلکه
توسط حقوقدانان متخصص ، سیاستمداران خدمتگزار و نماینده گان هوشمند ، صادق
و جوان ما مشخص و معین گردد .
فشرده اینکه ، تا دین باوریٍ همراه با جهل ، ریاکاری و تظاهر و تحجرفکری
مرگبار بروی ما سایه افگنده باشد ، و تا مردم سرنوشت خود و کشور شانرا بدست
تقدیر و بدست سالخورده گان و اربابان زر و زور سپرده باشند ؛ چراغ معرفت
بدست ما نخواهد آمد و آرمان ها و رویا های بزرگ و ملی ما همچنان تحقق
نیافتنی باقی خواهد ماند . من چند گپ دلم را فشرده و صمیمانه نوشتم تا شما
عزیزان در زمینه چگونه میاندیشید . به باورمن زمان آن فرا رسیده است تا همه
ی ما مسوولانه بیندیشیم وشجاع باشیم . تا دیرنشده است ، باید بی هراس از
کمبودیهای جدی خویش ، انتقاد نموده ، در پی اصلاح خویش برآییم . ورنه همین
تحجرفکری ، همین دین باوری همراه با جهل ، تظاهر و ریاکاری و همین سپردن
سرنوشت بدست سالخورده گان و اربابان زر و زور ( و مانند اینها ) ، ما را
مادام العمر در گودال بدبختی و تیره روزی نگه خواهد داشت . وهیچ نیروی
بیرونی بجزخود ما ، ما را ازین گودال هولناک بدر نخواهد آورد . یاهو
جنوری 2016
|