کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

 نوشته ی : اسماعیل فروغی

    

 
چرا بیشترینه رویا های ما تحقق نمی یابند ؟

 

 

 

 

من از زمانه های دور رویاهای زیادی برای خودم و برای مردمم داشته ام ــ رویا هایی ساده و قابل تحقق و رویاهایی بزرگ و شاید دشواربرای تحقق . بسیاری از آن رویا هایم یا تحقق نیافتند و یا آنقدر بی نور و کمرنگ تحقق یافتند که بهتر بود اصلن تحقق نمی یافتند . بهرحال ، اینجا میخواهم فقط چند رویای قابل تحققم را که تا هنوز تحقق نیافته اند ، بگونه ی بسیار فشرده و صمیمانه فهرست نمایم :

ــ از بچه گی وقتی زیر نور چراغ تیلی درس میخواندم ، آرزو میکردم ایکاش تمام کلبه های تاریک ما با نور برق روشن میبود . وقتی بزرگ شدم دانستم که رویای داشتن خانه های پر از نور با چه رویا های بزرگ و با شکوهی پیوند خورده است ــ با رویا هاییکه بیشترینه تا هنوز برای من همانند یک رویا و حتا رویاهای غیر قابل تحقق باقی مانده اند . ــ به باورمن ، در اختیارداشتن چراغ معرفت ، یکی از بزرگترین و با ارزش ترین آرمانهای هرهموطن صاحبدل ماست که تا هنوز از تحقق آن فاصله داریم . دستیابی مردم به مشعل معرفت و بیداری ، یک اصل است ــ مادر تمام آرمان هاست . تا مردم به این چراغ جادویی دست نیابند ؛ دستیابی به سایر آرمانهای بزرگ و ملی همواره با موانع و دشواریهای خاص و حتا مانندهم روبرو خواهد شد . حقایق تاریخی نشان میدهد که اکثریت مطلق مردم ما در طول زمانه ها ، در دشمنی با معرفت با یک تحجر فکری وحشتناک و مرگباری دوچار بوده اند که متأسفانه تا هنوزهم با همان تحجر فکری بسر میبرند . این تحجر فکری سبب شده است تا چراغ جادویی معرفت همواره از ما دور و دورترشده ، در نتیجه مردم همواره سرنوشت شانرا بدست تقدیر سپرده ، از مستکبران ، متجاوزان ، غاصبان و دزدان به آسانی اطاعت ببرند و راه برون رفت از تاریکی و دشواری را به مشکل بیابند و حتا نیابند و مدام درمیان تاریکی دست و پا بزنند . ــ رویای دیگر قابل تحققم ، دورشدن سایه ی تاریک دین باوری همراه با جهل ، تظاهر و ریاکاری از بالای سرماست . من به این آرزو هستم که همانند سایر کشورهای جهان ، درسرزمین من هم ،هرکنش و واکنش انسانی ، نه با ترازوی دین ومذهب ؛ بل با معیارهای قبول شده ی قانون ، عدالت و حقوق بشری به سنجش گرفته شود . ــ من از دیر بازاست با این رویا نیز نفس میکشم که سرنوشت وطن ، مردم و قوانین مدنی کشور ما ، دیگر نه بدست جرگه ها و مجالس مملو از سالخورده گان قابل احترام و اربابان قدرت و ثروت ؛ بلکه توسط حقوقدانان متخصص ، سیاستمداران خدمتگزار و نماینده گان هوشمند ، صادق و جوان ما مشخص و معین گردد .

فشرده اینکه ، تا دین باوریٍ همراه با جهل ، ریاکاری و تظاهر و تحجرفکری مرگبار بروی ما سایه افگنده باشد ، و تا مردم سرنوشت خود و کشور شانرا بدست تقدیر و بدست سالخورده گان و اربابان زر و زور سپرده باشند ؛ چراغ معرفت بدست ما نخواهد آمد و آرمان ها و رویا های بزرگ و ملی ما همچنان تحقق نیافتنی باقی خواهد ماند . من چند گپ دلم را فشرده و صمیمانه نوشتم تا شما عزیزان در زمینه چگونه میاندیشید . به باورمن زمان آن فرا رسیده است تا همه ی ما مسوولانه بیندیشیم وشجاع باشیم . تا دیرنشده است ، باید بی هراس از کمبودیهای جدی خویش ، انتقاد نموده ، در پی اصلاح خویش برآییم . ورنه همین تحجرفکری ، همین دین باوری همراه با جهل ، تظاهر و ریاکاری و همین سپردن سرنوشت بدست سالخورده گان و اربابان زر و زور ( و مانند اینها ) ، ما را مادام العمر در گودال بدبختی و تیره روزی نگه خواهد داشت . وهیچ نیروی بیرونی بجزخود ما ، ما را ازین گودال هولناک بدر نخواهد آورد . یاهو

جنوری 2016


 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۲۵۷            سال  یــــــــــــازدهم                 دلو      ۱۳۹۴     هجری  خورشیدی       اول فبوری   ۲۰۱۶