.
عروس نور به تن کرده باز جامهی سرخ
به روی جاده نوشتند عهد نامهی سرخ
به سنگریزِ حوادث بهار را مطلب
زمانه ایست که شعرش چکد ز خامهی سرخ
چه عالمیست در این شه سرودِ عزتِ عشق
طلوعِ باده روان است در چکامهی سرخ
اگر چه باغِ بهار از پرنده خالی شد
لبالب است لبش از نوای چامهی سرخ
ببین که دشتِ سحر گردِ آتشین دارد
عروس نور به تن کرده باز جامهی سرخ
|