حراست
از منافع ملی اساسی ترین مسؤلیت دولت ها میباشد. منافع ملی پیوند محکمی
با تمامیت ارضی دولتها دارند. صیانت از منافع ملی و تمامیت ارضی وظیفهء
نیروهای رزمی دولتها میباشند. زمانیکه نخستین لایههای دولتهای تاریخ
باستان شکل میگرفتند، مبحث حاکمیت رزمی ارجحیت حاصل کرد. رهبران
امپراطوریها و سپس دولتهای مستقل «قوای رزمی» ایجاد کردند تا از منافع و
منابع خویش دفاع نمایند. نیروهای رزمی به مثابهء ضامن حاکمیت شکل گرفتند و
رهبران دولتها در راس آن قرار گرفتند. برای نخستین بار واژهء سر قوماندان
عالی توسط امپراطور «ماد» ۸۵۰ سال قبل از میلاد توسط پادشاه «سلمنصر سوم»
استفاده شد. فرمانده عالی وظیفه داشت تا منافع امپراطوری ماد را در پنهای
سرزمین بزرگ آریایی صیانت کند.
نزدیک به دوهزار سال
پیش از امروز دولتها پولیس یا نهاد اجرای و تنفیذ قانون را شکل دادند.
تامین امنیت حقوقی و فزیکی به عهده پولیس درآمد. از این رو پولیس مسلح
گردید. با مسلحسازی پولیس، این نهاد شامل قوای رزمی و مسلح دولتها
گردیدند.
با شکلگیری دولتهای
ملی، ارتشهای مدرن و پولیس امنیتی نضج گرفتند. ارتش و پولیس با سلاح بهتری
مجهز گردیدند، استراتیژیهای رزمی شکل گرفتند و ساختارهای رزمی بنا یافتند.
در سدهء شانزدهم تمام دولتها وزارتهای را بهنام وزارت جنگ و وزارت
امنیت عامه در ساختارهای دولتی خویش راه اندازی کردند که بعدها بنام وزارت
دفاع و وزارت داخله یا کشور نام گرفتند.
در سدهء هژدهم
مناسبات بینالمللی دولتها گسترده تر گردیدند و کشف و استخبارات به منابع
مهمی امنیت و منافع ملی درآمدند. بدین ترتیب رکن سوم و مهمی بهنام
«اطلاعات دولتی» شامل قوای مسلح دولتها گردید.
سرقومندان عالی در راس قوای مسلح نظام قرار گرفت.
مهمترین مسؤلیتهای
سرقوماندان عالی در زیر چنین خلاصه میشوند:
۱. استراتژی همآهنگی
سرقوماندان عالی باید استراتژیی را شکل دهد که هر سه نهاد «همآهنگی
راهبردی» در شناخت از منابع، ماحول و دشمن حاصل نمایند.
۲. منابع و تأمینات
سرقوماندان عالی باید منابع لوژستیکی و تسلیحاتی را برای نیروهای قوای مسلح
تهیه نماید. این منابع به تناسب نیرو و نیازمندیهای «تهدید» فراهم گردد.
۳. دکترین رزمی
سرقوماندان عالی باید دکترین رزمی را که شامل مطالعات و اندوختههای رزمی،
امنیتی و استخباراتی هستند شکل دهد. دکترین باید پیوسته بهروز گردیده و بر
بنیاد منافع و امنیت ملی گسترش یابد.
۴. شناخت ژیوپولیتیک
سرقوماندان عالی باید شناخت لازمی از جغرافیای سیاسی و استفادهء آن در
تامین منافع ملی داشته باشد. سرقوماندان عالی باید بهگونهء مستمر از
جغرافیای استراتژیک دولت باخبر بوده و از آنها با استفاده از قوای مسلح
صیانت نماید.
۵. سیاست کادری
سرقوماندان عالی باید از کادرهای برجسته و مسلکی برای چرخاندن ماشین قوای
مسلح استفاده نماید. سرقوماندان عالی باید منابع لازمی را برای ظرفیت پروری
نیروهای رزمی فراهم گرداند. کمظرفیتی کادری برای سرقوماندان عالی «کمرشکن»
خوانده شده است.
۶. حمایت از مورال رزمندهگان
سرقوماندان عالی باید از حیات رزمندهگان خویش حمایت استراتژیک، سیاسی و
اقتصادی خلق کند. در این زمینه کلاسویچ استراتژیست آلمانی میگوید:« هر
قطره خونی که از یک رزمندهء نظام در نبردگاه ریخته میشود، شریان
سرقومندانی را عالی تهیتر میگرداند».
سرقوماندان عالی توسط
قانون تعریف میگردد. سرقوماندان عالی با درنظرداشت مولفههای بالایی سیاست
خارجی و مناسبات بینالمللی دولت را همآهنگ میگرداند. همگرایی با
نهادهای بینالمللی رزمی میتواند بر ظرفیتهای تسلیحاتی و کارایی عملیاتی
قوای مسلح کشور تاثیر گذارد.
سرقوماندان عالی وظیفه دارد تا سیاست رزمی و بینالمللی دولت را با سیاست
توسعهء اقتصاد ملی دولت سازگار سازد. این کار پرچالشترین کارکرد
سرقوماندان عالی دولتها بهشمار میرود.
|