کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

 

    

 
از آفتاب، پس از سیزده سال

پیام سیستانی، سردبیر نشریه توقیف شده ی آفتاب

 

 

 



نشریه ی آفتاب نه یک نشریه بلکه یک جریان بود . جریانی که به روایت دوست و دشمن یکی از تاثیر گزارترین جریانات در این دهه های اخیردر گستره ژورنالیستی افغانستان بوده است . هم در دفاع از آزادی بیان و هم درترویج ارزش های روشنفکری جریانات روشنگرانه ای که دستکم تا مدت ها شاید در فرهنگ روزنامه نگاری افغانستان تکرار نشود و تاثیرش را بعدها پژوهش گران و محققین خواهند نوشت. مهم ترین تاثیر این جریان روشن آگاهی بخشیدن و دفاع از آزادی بنیان استت . جریانی که در یکی از دشوارترین دقایق تاریخی افغانستان اتفاق افتاد و بی تردید آیندگان داوری دقیق تر و منصافانه تری را در باره این تحول و جریان خواهند داشت . چندی پیش جناب آقای حسین زاهدی مطلبی خام و سبکسرانه ای را در باره آفتاب و پیوندش با کرزای نوشته بود که ناچارم کرد سکوت سیزده ساله ی خویش را بشکنم و به این بهانه در باره آفتاب و واقعیت های آن سخن بگویم. شاید این بهانه ای باشد برای روشن ساختن بسیاری از نکته های نگفته ای که تا کنون جایی ثبت نشده است. بی تردید این یاداشت ها ادامه دارد تا دستکم اندکی از سرنوشت جریانی که به نام جریان آفتاب مشهور شد را برای آیندگان ثبت کنم:
" س از سیزده سال ...
اواخر سال ۲۰۰۲ هفته نامه آفتاب مبلغ ۱۷۰۰ دالر امریکایی ماهانه از ولی کرزی برادر حامد کرزی رییس جمهور دریافت میکرد تا علیه مجاهدین بنویسد. مردم از مجاهدین دل خوش نداشتند به همین منظور از آنچه در آفتاب منتشر میشد استقبال مینمودند. ما هم دلمان خوش بود که در پی سکولاریزه کردن حکومت هستیم و از کار که در آنجه انجام میگرفت لذت میبردیم. دست آخر مجاهدین دست بکار شدند و باعث توقیف هفته نامه آفتاب گردیدند. کرزی نیز نامردی نکرد پس از دستگیری میرحسین مهدوی مدیر مسوول و علیرضا پیام سیستانی (مهاجر ایرانی) سردبیر آفتاب، آنان را قبل از محاکمه شدن رها ساخت.
آن زمان ها تصور میکردم کرزی میخواهد حکومتِ بسازد که مجاهدین در آن قدرت نداشته باشد و در پی دموکراسی واقعیی در کشور است، اکنون و پس از ۱۳ سال به غلط بودن باورم واقف شدم. کرزی با کنار زدن و رسوا نمودن مجاهدین که بیشترین آنان غیر پشتون ها در کابل تجمع نموده بودند در حقیفت حلقه پشتونیزم خود را محکم مینمود. همان سال بود که طالبان از سوراخ ها کم کم آمدند بیرون و با حمایت پاکستان و زمینه سازی تیم کرزی و حلقه های تمامیت خواه دوباره ریش گذاشتند و سر راه مردم سبز شدند. کار تا جای رسید که طالب محو و نابود شده آن زمان اکنون به یک نیروی غیر قابل شکست تبدیل گردیده است.
نوت: موضوع حمایت کرزی از هفته نامه آفتاب تا اکنون در هیچ جای درز نکرده است من اولین بار به عنوان مجموعه ی از تیم "آفتاب" آنروز این موضوع را فاش میسازم چون باور دارم مردم حق دارند مسایل که به سرنوشت آنان به نحوی گره میخورد را به آنان بازگو کرد هرچند دیر".
 

در پاسخ به این اتهامات واهی و بی پایه توجه ایشان و دیگر خواننندگان عزیز رابه نکات ذیل جلب می کنم:


آقای زاهدی!
نخست این که هر کسی این حق را دارد که در باره هر چیزی سخن بگوید و بنویسد. اما من هم این حق را دارم که به هر نوشته ای که دلم خواست پاسخ بدهم و یا ندهم. من تنها به نوشته های مستند و خردمندانه پاسخ می دهم و مسول نوشته ها و سخنان آدم های دیگر نیستم.و اگر اکنون نیز پاسخ می دهم نه به خاطر سخن شماست بلکه به چند دلیل ساده ی دیگر است. یکی مردم عزیزی که دوستشان دارم. دوم به خاطر اهمیتی که جریان آفتاب در روند روشنفکری افغانستان دارد و من وامدار این جریان هستم.

دوست عزیز من! شما اگر می خواهید در باره من و آفتاب بنویسید نیازی نیست که از من بپرسید بسیاری از آدم ها و ارگان ها هنوز هستند و برخی هم از میان ما رفته اند. بروید در باره حساب و کتاب آفتاب از سازمان های حقوق بشری / کانون دفاع از آزادی بیان و دادگاه عالی افغانستان / بنیاد دموکراسی و یا از آدمهای زنده ای چون دکتر رهین / فاضل سنگچارکی / محمود حکیمی / اسما حبیب / معصومه آتش فراز / سیامک هروی / حبیب رهیاب نماینده دیدبان حقوق بشر و یا عبدالله وطندار و دیگران بپرسید.. قسیم اخگر هم که دیگر در میان ما نیست.بی تردید من از این ادم های زنده خواهم خواست تا پاسخ شما را بدهند و نگذارند که آدم های فرصت طلبی چون شما با چسباندن خویش به آفتاب از آب گل آلود ماهی بگیرند .

راستی شما مدعی شده اید که ما ۱۷۰۰ دلار هزینه کمک از برادر کرزی گرفته ایم تا مجاهدین را خراب کنیم..سخنانتان بیشتر به سخنان کودکان و مزاح می ماند تا بزرگان خردمند. دستکم قیمت ما را بالاتر می بردید و مبلغ را بیشتر می کردید تا سخن تان قابل استناد تر و پذیرفتنی تر باشد و مبلغی را که ذکر کرده اید دستکم هزینه ی چاپخانه و کچالو در یک ماه هم نمی شد.

شما می توانید برای بنده بنویسید که هر شماره آفتاب چقدر هزینه در بر داشت ؟ و به فرمایش شما هر ماه ۱۷۰۰ دالر پول دریافت می کرد... آیا شما می دانید پول نشر هر شماره آفتاب با تیراز 2000 نسخه چقدر می شد ؟ بدون پرداختن معاش اعضای آفتاب .. بدون پرداختن هزینه صفحه ارایی ؟ نه نمی دانید . اگر می دانستید که با یک حساب سر انگشتی می دانستید که هزینه چاپ هر شماره بالای ۷۰۰ دالر بود و این مبلغ حتی پول چاپخانه هم نمی شد.. براستی حتما باقی هزینه ها را هم از سیاف . اسماعیل خان و ظاهر شاه و ژنرال فهیم و ژنرال دوستم و ربانی و دکتر عبدالله و حکمتیار و کرزی و دیگران دریافت می کردیم.

دوست عزیز من ادبیات و شیوه تهمت سرایی و تهمت زنی شما مرا به یاد باز جوهایی می اندازد که با ریشی بلند کاغذی را جلویم می گذاشتند که بیا و اعتراف کن که از دولت چین و ایران و آمریکا و پاکستان و انگلیس و مجاهدین پول گرفته ای تا دولت مردمی و خوب کرزی را ساقط کنید و علیه کرزی کودتا کنید . یکی از جرم های ما کودتا علیه کرزی و بدنام کردن فرهنگ و دین و دولت بود . اگر اهل تحقیق بودی اینها را می دانستی و یا دستکم در پی دانستنش می رفتی . من گوشم از این سخنان پر است . بروید به مصاحبه های شنواری و دادگاه عالی افغانستان مراجعه کنید.بی تردید اسنادش هنوز است. بروید و بایگانی دفتر سازمان ملل را زیر و رو کنید ..بروید و دفاتر حقوق بشری را زیر و رو کنید.. بروید از عفو بین الملل بپرسید .تا سخنان کم اررش شما دستکم مستند تر شود...

براستی چرا از جمعه خان که پایین طبقه آفتاب فروشگاهی داشت و شاید هم هنوز داشته باشد بپرسید که چقدر از ما بابت خوراکه جاتش طلبکار است. بروید از کاکا سرور که ما بابت کچالو خریدن به او بدهکاریم بپرسد . بروید از ضامن علی زاهدی بپرسید که هنوز به او بدهکاریم. بروید از همسرم بپرسید که طلاهای دستش را فروخت تا بتوانیم چند شماره افتاب را نشر کنیم.. بروید از دل اقا بپرسید که یک اتاقش را به ما داد تا زندگی کنیم و پولی از من نگرفت.. راستی جناب زاهدی شما چقدر پول دریافت کرده اید ؟

هنوز پای ورقه حکم اعدام ما امضای کرزی است..حتما برای همان ۱۷۰۰ دلار است که مبادا کسی برای این پول او را بازخواست کند..دستکم می نوشتید ۱۷۰۰۰۰ دلار تا عاقلانه تر می شد..برای ماهی ۵۰ دلار که حیف است کسی سرش را به باد بدهد و با زنجیری در پای و در دست به زندان بیفتد..حیف نیست به گمان شما ؟اگر اینگونه است من به شما ۲۰۰۰ دلار می دهم تا بروید در کابل و تنها یکی از مقالات مرا نشر کنید..نه ماهی دو هزار دلار بابت چاپ هر شماره در ماه....

راستی اندکی هم در باره سو استفاده های بسیاری ها ازنام آفتاب تحقیق کنید..کسانی که در کشورهای دیگر به نام آفتاب تقاضای پناهندگی کردند؟ هنوز نامه های بسیاری از دفاتر سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان دارم که بسیاری خودشان را به آفتاب برای گرفتن پناهندگی چسبانده اند...و برخی هم از همین طریق پناهندگی گرفتند.. اگر نیاز باشد نامشان را فاش خواهم کرد.. اما قعلا نیازی نیست .

در ضمن اگر قرار است برای دریافت ۱۷۰۰ دلار برای هزینه چاپی که تنها ۷۰۰ دلارش پول چاپخانه است و نفری ۵۰ دلار هم به اعضای آفتاب نمی رسد بابت کرایه خانه و کچالو خریدن کسی را متم کنید بهتر است که تمام نشریات افغانستان را ببندید.. در ضمن برای دوستان ما ننوشتید که آیا شما حاضر هستید که برای ۵۰دلار شما را با پای زنجیر شده و دستبند به زندان ببرند و اعدام کنند.. برادر! دستکم می گفتی ۱۷۰۰۰۰ دلار تا دل آدم خنک می شد و می گفت قیمت ما بالاتر بوده است.

شما حتی آفتاب را یک بار از رو هم نخوانده اید تا بدانید که ما جنگمان با چی بود..ما با استبداد در جنگ بودیم نه با شخص .. اگر می خواندی می دیدی که بیشترین مقالات ما علیه کرزی بود ..براستی آیا ظاهر شاه مجاهد است ؟ بله. ما علیه استبداد سیاف / اسماعیل خان / ربانی / حکمتیار / طاهر شاه / کرزای / فهیم / دوستم و هر کس دیگری که به دموکراسی باور نداشت می نوشتیم...و اگر قرار به فروختن خودمان بود هم پست و هم مقام و هم صدها هزار دلار پول پیشنهاد می شد .هنوز پیشنهاد نماینده ژنرال فهیم را به یاد دارم. یا پیشنهاد دولت کرزی را برای ساکت شدن... یا پیشنهاد حفیظ منصور را ..اگر دیگران اینها را فراموش کرده اند من خوب به یاد دارم.

اگر شما پژوهش گر و نویسنده هستید بروید در باره آفتاب های جغلی پس از ما تحقیق کنید تا ببینید دست چه کسانی پشت پرده بوده است..البته من خوب می دانم.. بروید به همین خوانندگان بگویید که چه کسانی در کشورهای دنیا از جمله در ترکیه پس از سال ها تقاضای پناهندگی کردند و از بنده تاییدیه و تذکره می خواستند ؟ شما راز سخنانم را خوب می دانید برادر

در ضمن اگر یک بار آفتاب را می خواندید می دانستید که در سمت چپش نام بنده را نوشته است. یعنی شما حتی نام بنده را هم درست نمی دانید. نامم پیام سیستانی است،سردبیر آفتاب نه علی پیام . و شما نیز برای بنده چند شماره ای به گمانم خبر جمع آوری می کردید تا جایی که اگربه یاد داشته باشید نامتان را با وساطتت آقای مهدوی و ضامن در بخش مدیر خبر نشر کردم.امیدوارم که از یاد نبرده باشید . اگر شما فراموش کرده اید بنده هنوز به یاد دارم . و نیز یکی یا دو مطلب طنز که بسیار هم سست بود و حاضر به نشر نمی شدم تا این که با اصرار مهدوی و ضامن و با دستکاری بسیار نشر کردم.

براستی جناب آقای زاهدی شما می توانیذ برای بنده بگویید که آفتاب چند شماره از بنیاد دموکراسی که از قضا قیوم خان کرزی هم یکی از اعضایش بود پول دریافت کرد ؟ نه برای بنده..برای آگاهی همین خوانندگان عزیز که دوستشان دارم و اکنون نیز به احترام آنان می نویسم . و نیز بنویسید که کدام هفته نامه و روزنامه در افغانستان بدون دریافت کمک هزینه بوده است.. از قضا آفتاب یکی از تنها نشریاتی بود که کمترین کمک هزینه را در زمانی که من سردبیرش بودم دریافت کرد..

ارادتمند شما / پیام سیستانی
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۲۵۴            سال  یــــــــــــازدهم                   فوس/جدی       ۱۳۹۴     هجری  خورشیدی         شانزدهم دسمبر    ۲۰۱۵