گفتگو از: ترن
خان
با یوسف بره کی کارگردان و نویسنده ی افغان - کانادایی
ممبی، هند
یوسف بره کی برنده ی جائزه ی بهترین کارگردان از جشنواره ی بین المللی "آل
لایتس" کشور هند، نوامبر 2015
چند سال پیش در
جریان
یک سفر به کابل افغانستان، یوسف بره کی مدتی از زمان اقامت خودرا با اطفال
دستفروش خیابانهای کابل سپری کرد که کالاهایی را در محله ی دیپلومات نشین
شهر به مشتریان بلقوه عرضه می کردند. بره کی متوجه ی یک واقعیتی شد که
دختران نسبت به پسران بیشتر می فروشند." آنها ثابت قدمتر حرف می زدند، و
پول بیشتر می ساختند، به خاطر آن که اگر چنین نمی کردند، قادر به تأمین
زنده گی خانواده هایشان نبودند." این تصویر قوی پیام بزرگی بود برای
سینماگر جوان افغان – کانادایی در مورد هویت زنان تحت ستم ولی توانمند
افغانستان. "من برآن شدم تا از خود بپرسم زمانی که این دختران به خانه
هایشان بر می گردند، برآنها چه اتفاق می افتد:
آیا کسی را در خانه دارند که ازآنها موظبت کند؟ خانواده های شان چه حال
دارند؟ این بهترین راه و رسمی است تا باید به بررسی زنده گی شهر و فرهنگ
برای خود و فلمم پرداخت."درنتیجه این مشاهدات بود که "مینه ی سرگردان" زاده
شد، یک پرتره ی قوی از دختر نوجوانی که در خیابانهای کابل سرگردان است، و
درگیر جدال برای یافتن راه هایی که بتواند خانواده اش را یکپارچه نگهدارد.
درست پس از نمایش افتتاحییه ی جهانی این فلم در جشنواره ی بین المللی برلین
بود، که پس از آن این فلم به ده ها جشنواره ی دیگری راه یافت و مؤفق به
دریافت جوائز چندگانه شد به شمول اخیرا دریافت جائزه ی بهترین بازیگر زن در
جشنواره ی بین المللی مبمای هند. پیروزی های این کارگردان با فلم آغازینش
نسبت به 26 سال عمری که دارد حتی غیر واقعی به نظر می رسد، برای کسی که
آغاز کاراش را چنین اندیشیده بود که " باید چیزی بسازم تا بتوانم آنرا خودم
با هزینه ی پایین درست مدیریت کنم".
او که از پدر افغان و مادر سلواکی بدنیا آمده است خانواده اش کابل را
سالهای 1990 میلادی ترک کرده ، او زمانی که درست 3 سال داشت به کانادا مقیم
شدند. در سن 10 سالگی با کمره ی دیجیتالی به ساختن فلم پرداخت که از
عروسکها (گدی ها)ی سر انگشت بحیث کرکترها استفاده می کرد. او گفت " من از
آوان کودکی میدانستم که می خواهم یک سینماگر شوم." برادر ارشدم (که مشغولیت
در امور مالی – تجاری دارد) آنزمان 10 سال عمر داشت که ما کوچیدیم. او
بزرگتر از من بود و آگاه تر از اوضاع ماحول –
چون
ما ثروتمند نبودیم. من جوانتر بودم و بی خبر از دنیا، بناء میتوانستم که
این خواب غیر عادی را دنبال کنم." بره کی در دانشگاه یارک و همبر کالج
تورنتو آموزش عالی فرا گرفته است.
یوسف
بره کی
او چند سال پیش برای دیدن هم خانواده ها به کابل کشانیده شد. "افغانستان
همیش بخشی از زنده گی من و دنیای من بوده است،" او می گوید. پدرم در رفت و
آمد بدآنجا مشغول کار است او هنوز بسیار با احساس پرشور مشغول کار خود است.
مادرم بهتر از من دری صحبت می کند."
جریان فلمبرداری مینه ی سرگردان در محلات مختلف کابل پایتخت افغانستان فقط
19 روز به طول انجامید که ایجادگر یک فضای خودمانی شد که بلافاصله به آن
برخوردیم و بیدرنگ ما را وارد دنیای مینه ساخت. این یک مکان ساکن و بیحرکت
نیست، مینه در تحرک و جنبش دائمی است، در جستجوی یافتن یک فرصت - دریوزه
کردن یک مقدار شیر بنام پدرکلان بیمارش، زیر تهدید دست به سرقت زدن تا
پدراش را از استفاده ی مخدرات محفوظ نگهدارد، و برآمدن از مکتب و مدرسه به
خیابانها برای فروش کالاها تا بدینسان بتواند بقای زنده گی خانواده اش را
تأمین کند.
فرزانه نوابی (نفر دوم از سوی چپ) بازیگر نقش اصلی "مینه ی
سرگردان"
بخش زیاد داستان بدوش فرزانه نوابی دختر 12 ساله قراردارد. بره کی اورا از
طریق کارگردان نامدار افغانستان صدیق برمک که با والدین (فرزانه نوابی) که
خود بازیگران قسمی تئاتر بودند، معرفی شد. جا سازی نوابی در نقش مینه او را
در موقف دختران سخت سر افغانستان قرار داد. مثل قهرمان اسامه در فلم برمک
تا به بازیگر نقش مرکزی سمیرا مخملباف در فلم "ساعت 5 بعد از ظهر". یکی از
مشاهدات بره کی این بوده که اینجا میان دختران دستفروش افغانستان که سختکوش
و پرخاشگر اند با آنانی که زنده گی با ثبات و تأمین شده دارند، اختلاف
بزرگی وجود دارد."
بره کی به دلیل چالش های امنیتی، برآن شد تا بگذارد همکارانش در میان
ازدحام شهر کابل آمیخته شوند." من یک کمره ی کوچک (دی اس ال دی آر) را در
بکس خود جابجا کرده و تنها زمانیکه فلمبرداری میکردم آنرا برون می آوردم.
در خیابان سعی می کردم غیر قابل دید باشم و در جاهایی که این کار غیر ممکن
می شد، من از فرزانه به شکلی فلمبرداری می کردم تا ناظران تصادفی خیابان از
قاب کمره خارج باشند." بیشتر اوقات او به سر بام یکی از بلند منزل ها در آن
حوالی می پرید و بازیگران را سر صحنه در محل سرجایشان نگهمیداشت. بره کی
بیشتر با تعداد محدودی از داشنجویان دانشگاهی از کابل کار می کرد. ازاین
سبب قسما به دلیل امنیتی و هم امکانات منابع اندک مالی او خود وظیفه ی
(چندگانه) سینماتوگرافر، ادیتور و کمره اپراتور را بدوش گرفت.
بهترین کرکتری که در نتیجه ی این گونه شات های خام و درشت از این فلم برون
درآمد، کرکتر خود شهر است. بره کی در محلات مختلف شهر کار کرد، محلاتی که
بیشتر اوقات برای خوداش هم نو بودند. " او می گوید: "ما سیر حقیقی در شهر
کابل داشتیم،" او از صحنه هایی می گوید که از منازل ویران شهر کهنه تا به
مارکیت های مزدحم، از کنار آلوده ی دریا تا جست و خیز و بگو مگوهای اطفال
در مکتب بمیان آمد. "این یک تجربه ی بازگشاینده ی چشم بود، زیبایی کابل را
از این طریق به تماشا نشستم، چیزی که برای مردم همیش قابل دید نیست." او
بیاد می آورد که از یک راننده ی گاری خرکش (کراچی خرکش) خواهش کرد تا در
یکی از صحنه های فلم سهم بگیرد. " او می خواست برایم اکت کند، ولی من ازاش
خواهش کردم تا آنچه هست بماند. او شگفتزده شد، من این حالتش را بخوبی بیاد
دارم که گفت، "فکر می کنی که من جالب هستم!"
این
چنین مشاهداتی
از زندگی عادی مرا
واقعا به عنوان
زیبایی در میان
همه هرج و مرج به خود کشاندد.
"
مانند نوابی بیشتر کرکتر ها در مینه ی سرگردان بازیگران غیر حرفه یی
اند.مشهور ترین چهره در میان همه مارینا گلبهاری است، هنرپیشه ی سینمای
افغانستان کسی که در سطح بین المللی پس از بازی در فلم "اسامه" به شهرت
رسید. بره کی گفت: "من قصدا یک فلمنامه ی کامل ننوشتم یا کرکترها را بیشتر
از حد کارگردانی نکردم، "بخاطر آن که هدف فلم ثبت واقعیت هاست تا ساختن
واقعیت ها، و بیشتر هم وابسته شد به نظریات بازیگران و همچنان به ماحول
خاصی که ما آنها را در آن قرار می دادیم." یک لایه ی غنی دیگری هم که به
صدای فلم افزود شده است، موسیقی برگرفته از فرآورده های موسیقی دان مشهور
وحید قاسمی است. وحید قاسمی در جنب یک پروژه ی بزرگتر پژوهشی موسیقی به
سراسر کشور مسافرت کرده تا از مناطق مختلف کشور آثار موسیقی را ثبت و
گردآوری کند که بدینسان او به بره کی اجازه استفاده از بخش های آن را داد
تا آنرا وارد فلم بسازد. بره کی گفت: "من موسیقی را در فلم بیشتر بحیث صدای
استفاده کرده ام که بازتاب دهنده ی دنیای که مینه در آن بسر می برد، باشد
به جای کاربرد آن به نحو "سکورینگ سینمایی" به گونه ی مثال، موسیقی که از
رادیوی یک فروشنده ی تنها و دلتنگ در خیابان برون می شود." این چنین
ابزارها پرتره یک دنیای کاملا متفاوت را می آفریند که از گزارشهای خبری که
اغلب با جنگ اشباع شده اند، متفاوت می باشند.
بره کی گفت، " می خواستم از سیاست فاصله داشته باشم ، بخاطر آن که بیشتر
اوقات صدای مردم کابل شنیده نمی شود." او اضافه کرد، " 99% خبرها (در باره
ی کابل) کاملا منفی است. او می گوید: من ادعا نمی کنم که می خواستم این
نابرابری را متوازن بسازم، ولی علاقه ی نداشتم که به این منفی بافی ها چیزی
بیفزایم. " در حالی که بسیاری مردم "مینه ی سرگردان" را یک فلم غمگین می
یابند، اما یک داستان امیدوار کننده است."
بره کی فلم را در کابل در سطح محدودتری به نمایش گذاشت، جایی که مورد تمجید
قرار گرفت. او گفت: "در جریان ساختن این فلم با کار تعدادی از کارگردانان
جوان افغانستان آشنا شد. " من در این میان دریافتم که در آنجا در کشور
خودما چهره های پرشور کم نیستند، ولی آنها به کمک ضرورت دارند تا به جهان
برون معرفی شوند،" فلم خود او تا کنون در چندین جشنواره در سراسر جهان به
نمایش رفته است – " هر باری که فلمم به جای نوی میرود برایم شگفت آور است"
- از ممبای هند به ساو پاولوی برازیل، قاهره ی مصر تا (بریسبن آسترالیا)
راه پیموده است. او می گوید:"یکی ازخاطره های خوش من از نمایش در برلین
است، جایی که (فرزانه) نوابی خود حاضر بود. " بیاد دارم نگاه در سیمای او
را هنگامی که هزاران نفر برایش کف می زدند. این یکی از تأثیرگذار ترین
لحظات بود."
برای فلم آینده اش این کارگردان جوان در نظر دارد تا دوباره به افغانستان
برگردد، و این بار نیز در همراهی با پدراش، کسی که پرودیوسر فلم نخست اش
بود. او در مورد پروژه ی آینده ی سینمایی اش می گوید: " آنچه همین لحظه می
توانم بگویم این است که برنامه ی برای تجربه کردن رویدست دارم". او اضافه
کرد؛ " هنوز فقط 26 سال دارم" او برای نخستین بار با درنگ گفت "من هنوز
خودم را کشف می کنم."
(تا این لحظه که متن این گفتگو را پایان می بخشم) مینه ی سرگردان روانه ی
جشنواره ی "ایال" دوحه ی قطر است که میان (29 نوامبر تا 5 دسامبر) به نمایش
می رود.
|