ثبات در منطقه ما و در افغانستان وابسته به نقشی است که کشورهای چین، هند و روسیه بازی میکنند. از زمانی که رییس پیشین جمهوری اسلامی افغانستان، حامد کرزی، در دانشگاه پکن بر نقش روسیه، چین، هند و جاپان بر صلح و همگرایی در آسیا تاکید کرد، چهار سال میگذرد. اکنون منافع قانونی و مشکلات همکاری این سه کشور در افغانستان بیش از پیش برجسته میگردد.
اشتراک منافع
هر سه کشور از سال ۲۰۰۲، دیالوگ سهجانبهای را به پیش میبرند که
بخش عمده آن افغانستان است. افغانستان، روابط استراتژیک با هند و
چین دارد و روابط با روسیه در سالهای اخیر گسترش قابل ملاحظهای
یافته است.
هند دومین کمککننده آسیایی بعد از جاپان به افغانستان میباشد که
تا کنون کمکهایش به بیش از دو میلیارد دالر میرسد. پروژههای
عامالمنفعه مانند بند آبگردان سلما (بند دوستی) سرک زرنج دلارام
نمونههایی از دوستی این کشور است. چین قرار است تا سال ۲۰۱۷ بیش
از یک میلیارد دالر به افغانستان کمک کند. کمکهای روسیه تا کنون
کمتر از سهصد میلیون دالر است. هر سه کشور در آموزش نیروهای
امنیتی افغان به یک سطح محدود، و ارایه بورسیهها به افغانستان و
آموزش کارمندان خدمات ملکی کشور پیشتازاند.
هند، چین و روسیه از تهدید تروریسم، مواد مخدر و جداییطلبی در منطقه رنج میبرند. لشکر طبیه و جنگوی، ایغورهای جداییطلب، سازمانهای افراطی جنبش اسلامی ازبکستان و تاجیکستان، گروههای القاعده و دولت اسلامی، همه در همین منطقه و در مناطق قبایلی پاکستان تجمع کردهاند و از همین کشور، تهدید برای هرسه کشوراند. همه این سازمانها در زمان حاکمیت گروه طالبان در افغانستان پایگاه داشته و تربیت مییافتهاند. از همینرو است که همه این کشورها درک میکنند که بیثباتی در افغانستان میتواند بار دیگر این کشور را به منبع بزرگ تهدید برای منطقه مبدل کند.
چین، هند و روسیه ایدههای جاهطلبانه اقتصادی دارند. چین پروژه بزرگ راه ابریشم را در سال ۲۰۱۳ طرح کرد که بر مبنای آن کمربند اقتصادی راه ابریشم از طریق شمال چین را به اروپا وصل میکند و راه ابریشم دریایی این دومین اقتصاد جهان را به جهان عرب و افریقا متصل میسازد. با آنکه در طرحهای اولیه، افغانستان نقش ترانزیت در راه ابریشم نداشت، اکنون علایمی وجود دارد که چین میخواهد افغانستان را بهعنوان «ایستگاه» انتقال انرژی و کالا در نظر بگیرد.
هند، برای صنایع رشد یابنده و در حال توسعهاش، به بازارهای گرسنه
و منابع انرژی آسیای میانه نیازمند است و به آن چشم دوخته است.
سفر صدر اعظم مودی به کشورهای آسیای میانه در سال روان جلب حمایت
این کشورها بوده است. او توانست به اهداف اصلیاش نایل آید. هند
که با مشکل تاریخی با پاکستان مواجه است، مسیر ایران- افغانستان با
آسیای میانه را برگزیده است و سیاست تبدیل افغانستان به «ایستگاه»
انتقال انرژی و کالا را به پیش میبرد.
روسیه، با ایجاد کمیسیون اقتصادی اوریسا که تاکنون چار کشور عضویت
آن را کسب کردهاند میخواهد از طریق تسهیلات وسیع گمرکی، در برابر
فشارهای غرب ایستادگی کند و همگرایی اقتصادی آسیای میانه و روسیه
را تقویت کند.
اهداف اقتصادی هر سه قدرت آسیایی در آسیای میانه و افغانستان با هم
تقاطع میکنند. این امر همکاری هر سه کشور برای حفظ منافعشان در
افغانستان را الزامی میسازد.
چالشها
با وجود مشکلات تاریخی در روابط چین و هند، رهبران این دو کشور
برای توسعه همکاریهای اقتصادی گامهای شجاعانه برداشتند. صدر اعظم
چین، نخستین سفر خارجیاش را به هند انجام داد که نارضایتی
اسلامآباد را در قبال داشت. رییسجمهوری شی جی پینگ در سفر
منطقهایاش به هند رفت اما سفر به پاکستان را ملتوی و به بعد
موکول کرد. هر دو کشور توافق کردهاند که تا سال ۲۰۲۰، حجم
تجارتشان را به یکصد میلیارد دالر افزایش دهند. روسیه و چین
قرارداد تاریخی انتقال گاز سیبری به چین را به ارزش چهل میلیارد
دالر به امضا رساندند. گفته میشود که روسیه میخواهد تا از طریق
ایالت غربی سینکیانگ لوله گاز و نفت را به هند منتقل کند. این
پروژه با مشکلات از جاتب پاکستان تهدید میگردد.
اما چالشهایی فراراه جاهطلبیهای سه قدرت وجود دارد. هند نسبت به
دهلیز اقتصادی چین- پاکستان که از مناطق مورد مناقشه کشمیر
میگذرد، ناراحت است. نارندرا مودی، صدراعظم هند هنگام دیدار از
پکن این نارضایتیاش را به رهبران چین اظهار داشت.
روسیه، برای حفظ ساحه عنعنوی نفوذش در آسیای میانه، خالی از مشکلات
نیست. روابط روزافزون اقتصادی چین در آسیای میانه، نگرانی مسکو
را در قبال دارد. در حالیکه هر سه کشور عضو سازمان همکاری
شانکهایاند و میتوانند پروگرامهای کلان اقتصادیشان را در چوکات
آن هماهنگ سازند، این کشورها نسبت به اوضاع در منطقه و راههای
بیرونرفت از مشکلات دیدگاههای همسان ندارند. دیدگاهها در باره
اوضاع در افغانستان و راههای تامین صلح و منابع تهدید در این کشور
متفاوت است.
پکن، مسکو و دهلی، باور دارند که تهدید اساسی در افغانستان تروریسم
است اما در باره منبع این تهدید، دیدگاه یکسان ندارند. در حالیکه
هند و روسیه هر نوع مذاکره با طالبان افراطی را بیهوده دانسته و
آنها را نیروهای تحتالحمایه اسلامآباد برای اهداف ژیوپولیتیک
آن میشناسند، چین به این باور است که اسلامآباد میتواند در
پروسه صلح نقش مهم داشته باشد. چین به این باور است که هنوز
نیروهای بینالمللی خارج نشدهاند و مشکلات داخلی به شمول بیکاری
و ضعف نهادهای رسمی سبب شده است تا طالبان بهتر سربازگیری کنند،
باید با طالبان وارد مذاکره شد و آنها را جزو روند سیاسی ساخت.
دانشمندان چینایی پنهان نمیکنند که در دوران بعد از قوای
بینالمللی، پاکستان میتواند جزو کشورهایی باشد که خلای امنیتی
در افغانستان را پر سازد. اما افکار عامه افغانستان بشدت علیه هر
نوع همکاری امنیتی افغانستان- پاکستان میباشد.
مسکو فکر میکند که غرب بهویژه ایالات متحده، از طالبان و سایر
تروریستها بهعنوان وسیله فشار و نیروی برهم زننده نظم در آسیای
میانه و در نتیجه تهدید علیه منافع روسیه، استفاده میبرد. چین نیز
با این ایده بیگانه نیست. هندیها، پاکستان و گروههای تحتالحمایه
آن را به ضد منافع خویش در افغانستان میپندارد.
افغانستان؛ محور همکاری
چین، هند و روسیه، هم اکنون به درجههای متفاوت در افغانستان دخیل هستند. بیشترین کمکهای بازسازی را هند و سپس چین به افغانستان ارایه میکنند. هر سه کشور تا حدود معین در آموزش نیروهای امنیتی افغانستان از طریق بورسیههای طولانیمدت و کوتاهمدت همکاری دارند. هر سه کشور پروژههای زیرساختها را در افغانستان تمویل میکنند و یا تحقق میبخشند. در شرایطی که اوضاع امنیتی در افغانستان پس از کاهش نیروهای بینالمللی نگرانکننده است، این سه کشور اوضاع را تعقیب و نگرانیهایشان را پنهان نمیکنند. در شرایطی که به گزارش رویترز، یک دیپلومات غربی در بروکسل پنهان نمیکند که حتا «حضور کنونی نظامی غرب به میلشان برابر نیست و امکان ازدیاد نیروی نظامی نمیتواند مطرح باشد»، افغانستان میتواند و باید همکاری این سه قدرت آسیایی را برای تامین ثبات سیاسی- اقتصادی کشور جلب کند. نه تنها افغانستان، بلکه این کشورها به ثبات در افغانستان نیازمندند و از آن نفع میبرند، حضور پایگاههای تروریستی در بیرون از سرحدات افغانستان و توسعه ناامنیها در افغانستان، امکان حضور بیشتر تروریستها در افغانستان و عبور آن به آسیای میانه، چین و تهدید به هند را نمیتوان بعید دانست. از همینرو است که این سه کشور باید چالشهای فراراه همکاریشان در افغانستان را کنار بگذارند و بهجای تلاشهای جداگانه، کوششهای هماهنگ و مشترک را برای صلح، در میکانیزمهای قابل قبول انجام دهند. سازمان همکاری شانگهای میتواند پلاتفرم این همکاری باشد. هر سه کشور میتوانند به دیالوگ سهجانبهشان، افغانستان را شریک سازند. این کشورها بهطور سهجانبه و حتا چهارجانبه به آموزش نیروهای امنیتی افغانستان اقدام کنند و آن را تجهیز کنند. آمادگیهای چین، هند و روسیه برای کمک به نیروهای امنیتی افغانستان میتواند هماهنگ گردد. در صورتی که این سه کشور بخواهند، میتوانند در روند صلح افغانستان و کشاندن طالبان به میز مذاکره از طریق ترغیب پاکستان و حتا آوردن فشار بر نظامیان راولپندی، مساعدت کنند. افغانستان باید بتواند به پلاتفرم همکاری سه کشور از طریق یک دیپلوماسی فعال مبدل گردد. شناخت قانونی منافع کشورها و احترام به آن میتواند به این امر کمک کند.