بدنبال سقوط دولت داکتر نجیب الله و- ورود مجاهدین به شهر های بزرگ افغانستان از جمله پایتخت- کابل؛ در گیرو دارِ چور- چپاول و فروش تجهیزات منقول موسسات دولتی و بیت المال بعنوان اولجه- فضل احمد درایور معروف به خلیفه فضلوی موتر وان نیز در یک معامله نقد وبسیار ارزان با یک مجاهد زورمند، صاحب موتر لاری نوع کراز روسی شد. با آنکه خلیفه فضلو به کمک بالفعل مجاهد مذکور در بدست آوردن اسناد ترافیکی موتر مذکور با کدام مشکل خاص مواجهه نشد، و توانست جواز سیر موتر دزدیده شده دولتی را بنام خودش قباله کند؛ اما درجریان حکومت نه ونیم ساله مجاهدین و طالبان نسبت رکود اقتصادی، خلیفه فضلو از موترش خیری ندید. ولی بعد از ورود قوای نظامی آمریکا و ناتو به افغانستان- رشد روز افزون ساخت و ساز ساختمان ها و تدارکات وسایل ساختمانی در نقاط مختلف افغانستان، کار وبار خلیفه فضلو هم بالا گرفت؛ زیرا روزی نبود که خلیفه فضلو چند موتر سنگ به مجتمع های ساختمانی انتقال ندهد. در میان تعداد زیادی از لاری های سنگبر ها یا سنگ کش اعم از آمریکایی، جرمنی و جاپانی؛ موتر کراز روسی خلیفه فضلو نظیر نداشت. با آنکه خلیفه فضلو موترش را بیشتر ازحد معمول بار میزد، ولی موتر خلیفه کمتر از دیگر لاری ها در پستی ها وبلندی ها نفس گیر یا به اصطلاح جام میماند وبیشتر از هر لاری دیگر پستی ها وبلندی های محلات استحصال سنگ را به آسانی می پیمود.

 روزی از روزها در دامنه های کوه سیاه بینی جائیکه فقط چند صد متر دور تر از آن یک پایگاه کوچک ومؤقت امریکایی تاسیس شده بود؛ خلیفه فضلوطبق معمول موتر اش را بار میزد. خلیفه فضلو که گاهی سنگ کن ها وی را خلیفه ضلو یا خلیفه ضلوی موتر وان نیز صدا میزدند؛ عمری را در کار و بار کلینری ودریوری سپری، اندرین راه تجارب زیادی جهت حفظ جان خود- کلینر و موتر اندوخته و همیشه عادت داشت در پستی ها وبلندی ها هنگام توقف وبار زدنِ موتر- احتیاط های اضافی را مراعت و علاوه به کشیدن آندبرک، دو دنده پنج را در تایر عقبی و دو دنده پنج دیگر را هم در برابر تایر های جلوی موتر میگذاشت، تا موتر از جا- بیجا نشود.

اتفاقاً روزی خلیفه بارگیری را تمام، موتر را چالان وآماده حرکت بود- به کلینر اش هم هدایت داد تا دنده پنج ها را از برابر تایر های جلو وعقب موتر دور سازد. درهمین هنگام یکی از سنگ شکن ها خلیفه را برای کاری فرا خواند- خلیفه از موتر پائین، و مصروف حرف زدن با سنگ شکن شد. در این هنگام که بعداً علت آن معلوم شد؛ موترِ کرازِ خلیفه فضلو از جا، بیجا و با شتاب رو به جلو در حرکت شد. خلیفه فضلو خیلی تلاش کرد تا خودش را به اشترنگ موتر رسانده و با فشاد دادن برک مانع حرکت موتر شود؛ ولی نشد که نشد. در نتیجه موتر مستقیماً در دریای لوگر سقوط، ودر آب غرق شد. آوازه های گرمی بلند شد که سقوط موتر خلیفه فضلوی موتر وان به دریای لوگر توطئه آمریکایی ها بوده است. زیر موتر کراز روسی - سخت جان، قوی و با دوام خلیفه فضلو خارچشم آمریکایی های محل بوده وها نسبت به آن حسادت میورزدند. ولی خلیفه فضلو خود میدانست که اشتباه اش در امر چالان گذاشتن موتر در سراشیبی با گیر نیترال و بدون دنده پنج و مانع، و بعدهم اندک فشار شاگردان شوخ سنگ شکن به موتر، باعث حرکت موتر به جلو وسقوط آن در دریای لوگر شد، موصوف هر چند جهت مصارف ترمیم دوباره موترش بسیار ناراحت وغمگین بود، ولی بخاطرخوش باوری وساده گی مردم ناشی از تلقین تبلیغات مغرضانه و بی اساس استخبارات منطقه که هر امر ناگوار، حتی بیوقت آذان دادن خروس ها و هنگ زدن بیموقع خر ها را هم به توطئه امریکایی ها نسبت میدهند، گاهی متعجبانه- به تنهایی کنایتاً پسخند میزد و میخندید.