کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

همایون باختریانی

    

 
ملکه گوهر شاد آغا

(780قمری - 861قمری/ 1379- 1457 میلادی)
 

 

 

 

 

 

 
آنـی تو کـــه از نام تـــو میبــارد عشق از نامـــه و پیغـــام تــو میبـــارد عشق
عاشق شود آنکس که به کوی تو گذشت آری ز در و بــام تـــو میبــــارد عشـق
«مولانا جامی هروی»

 

 

 

 

 

 

 


گوهر شاد دختر غیاث الدین ترخان بود، غیاث الدین ترخان در نزد امیر تیمور مقام ارجمندی داشت. گوهر شاد به سال 1388 م به عقد شاهرخ میرزا پسر تیمور درآمد و مدت 43 سال بر مناطق وسیع ایران و افغانستان حکمرانی کرد.
ثمرۀ ازدواج گوهرشاد با شاهرخ میرزا سه پسر و دو دختر بود که پسرانش میرزا اولوغ بیگ(1393-1449م) میرزا بایسنقر(1397- 1433م) و محمد جوگی (1401- 1445م) بودند. میرزا الوغ بیگ رسد خانۀ سمرقند را ساخت و یکی از منجمین بزرگ جهان به شمار میرفت و برعلاوه ادیب نیز بود.
میرزا بایسنقر که به هوش و کیاست و شجاعت و دانش دوستی و هنرپروری معروف بود؛ مرگ نابهنگام داشت و به عمر (37 ) سالگی وفات یافت.
تذکرۀ الشعرا دولتشاه در مورد بایسنقر میرزا می نویسد: «گویند که چهل کاتب و خوشنویس در کتابخانۀ او به کتابت مشغول بودندی و مولانا جعفر تبریزی، سرآمد کتاب بود و هنرمند ها را عنایت ها کردی و شعرا را دوست داشتی و در تجمل کوشیدی و ندیمان و جلیسان با ظرایف داشتی و از سلاطین روزگار بعد از خسرو پرویز چون بایسنقر سلطان کسی به عشرت و تجمل معاش نکرد. شعر ترکی و فارسی را نیکو گفتی و به شش قلم خط نوشتی.»
گوهر شاد بیگم در سال 1405 م پایتخت تیموریان را از سمر قند به هرات انتقال داد. تحت حمایت او زبان فارسی و فرهنگ خراسان به عنصر اصلی در دربار تیموریان تبدیل شد. همین عشق و علاقۀ مفرط او به مردم خراسان و زبان و فرهنگ خراسانیان حسادت دیگران را برانگیخت که سرانجام باعث قتلش گردید.
گوهر شاد ملکۀ بود که در پهنای جغرافیای خراسانزمین، محبوب عامه¬ی مردم و بانوی اول کشور شناخته میشد. همو بود که بدور از تعصب و تفوق پسندی اشراف منشانه، در خدمت مردمش قرار داشته، از بزرگترین فرهنگیان و هنرمندان کشورش حمایت کرد و نتیجه¬ی همین از خود گذری و محبتش به خلق بود که امروز پس از گذشت سده های طولانی هنوز هم نامش ورد زبانهاست و به عنوان یکی از کسانی شناخته میشود که سنگ تهداب تمدن بزرگ عصر خویش را گذاشت. او بود که بذر اول مدنیت تیموریان هرات را افشاند. بناهایی را که او آباد کرد، برای تعیش خواص و اعیان نه، بلکه هر یکی ازآنها در خدمت عامه¬ی مردم قرار داشته؛ تأسیسات عام المنفعه شمرده میشدند.

 



مقبرۀ گوهر شاد بیگم که در خیابان هرات موقعیت دارد. این مقبره در سال 1995 م.توسط مؤسسۀ داکار ترمیم گردید.
گوهر شاد آغا این ملکه، با ملکۀ وقار، خردمندی ، احتیاط، حیا، رحم و عاطفه، آراسته، به اطعام و انعام، صدقات و خیرات موصوف و در حسن تدبیر و سیاست مقام والایی داشت. مردم اکثراً منازعات خود را به تدبیر وی حل و فصل میکردند. وی از ثروت مادی که به ارث برده بود به نحو عاقلانه، عالمانه و عادلانه استفاده کرده همه را در راه بازسازی، اعمار اماکن عام المنفعه و کمک به رعایا بمصرف رسانید؛ حتا اهل علم و دانش از جا های دور جهت فراگیری علوم به مدرسۀ وی که در کنار مقبره اش اعمار گردیده بود مراجعه میکردند.
گفته میشود که این زن خردمند در امور دولتی و حکومتی به شاهرخ میرزا مشوره های سازنده یی میداد و در امور اجرایی سهم فعال میگرفت؛ همچنان در بسیاری از سفر ها، شاهرخ میرزا را همراهی میکرد. پس از مرگ شاهرخ میرزا هم در نزد مردم از قدرت و عزت برخوردار بود . اکثر اوقات که مشاجره بین شاهزادگان و حکام دولت بوقوع میپیوست میانجیگری مینمود و مصالحه بوجود میاورد.
 

 

 




نمایی از داخل مقبره¬ی ملکه گوهر شاد بیگم در شهر هرات که شامل مقرنس کاری muqarnas و نقاشی دیواری mural painting که مجموعاً به شکل گهواره یی تیزه دار طراحی و مزین با نقاشی مخصوص میباشد که این نوع نگاره پردازی ها و چیدن فام های متباین گرم و سرد را در عمارات، ملکه گوهر شاد ابداع کرده است؛ باوصف اینکه این نقوش به مرور ایام کمرنگ شده میروند؛ با آنهم گیرایی خاص دارد. خواند میر مؤرخ دورۀ تیموریان مینویسد: « مکتب گوهر شاد روشی است با طنطنه و خیلی مشعشع و دران مقبولی و قشنگی منعکس گردیده و اثر های آن در تمام ساختمان های هرات دیده میشود که از هر حیث منظم و با ظرافت است و درین ایام ( یعنی نصف دوم قرن پانزدهم) چهار نفر استادان ماهر مشغول تدقیق و آموزش این روش اند تا این میراث هنری از دست نرود و برای منافع عامه بکار برده شود.» ( صنایع افغانستان، گالینه پوگاچینکوا ، مترجم محمد صدیق طرزی، ص. 132)
 

 

 



 


این رسامی از مجموعۀ مصلی هرات توسط یک رهگذر کشیده شده است که به گمان اغلب اندک زمان قبل از تخریب، آن را نشان میدهد.
مجموعۀ بناها که مرکب از مسجد، مدرسه و مزار میباشد، ساختمان آن از 1418 م- تا 1438م. یعنی مدت دو دهه را د ربر گرفت.(پوگا چینکوا، تاریخ صنایع افغانستان، ترجمه محمد صدیق طرزی، ص 133)
این بنا مجموعۀ کلان مصلا، مسجد جامع و مدرسۀ هرات بوده که پس از احداث مسجد گوهر شاد مشهد ساخته شده بود. ازین مجموعه تنها یکی از گنبد خانه های که محل دفن بایسنقر و گوهر شاد و شاهرخ بوده به اضافه چند مینار باقی مانده است، بقیه در سال 1886 میلادی به امر امیر عبدالرحمن به بهانه¬ی آن که مورد استفادۀ نظامی روس ها قرار خواهد گرفت توسط نقب و باروت منفجر گردید.
معمار این عمارت قوام الدین بود که در سال 1432 م. آنرا تکمیل نموده است. (کارگر، عبدالله، تیموریان، انتشارات الازهر، ص 41) در ساختمان این مینار های بزرگ مهندس و معمار عماد الدین نیز شمولیت داشته است، ممکن او معاون قوام الدین باشد. در سال 1405 عیسوی شاه خانم گوهر شاد قوام الدین معمار را با وصف آنکه خیلی جوان بود به حیث سرمعمار (معمار باشی) به ساختمان مسجد و آرامگاه امام رضا (رض) مامور ساخت. گوهرشاد بیگم این معمار و مهندس را خیلی ارج میگذاشت.
محمد عبدالکریم بخاری که این مصلا را به چشم خود دیده بود، را جع به آن مینویسد: « مصلا از هر جهت خوب حفاظت شده، قبۀ آن به بلندی، به اندازۀ گنبد عثمانیه (مسجد نور عثمانیه) قسطنطنیه است و سقف آن از گل و برگ و نقشه های طلایی و لاجوردی و کاشیکاری پوشیده شده است.»
یکنفر از نویسندگان در صفت این مصلا مینگارد: « این مصلای هرات که به تصویب امنای انگلیسی ویران شد، اول بنای معظم و عالی صفحات مشرق زمین بود که نردبان فکر و خیال به پایۀ آن منتهی می شد و غرفات مسجد و ایوان مقصورۀ آن را با کاشیهای آبی و سبز منقش کرده بودند، بطوری که اکنون هیچ استادی تدبیر آن فن را ندارد...»
 

 

 



 

 

 


این سنگ نوشته ها که به خط کوفی معقدknotted kufic و ستون واره های حصیر باف در حاشیه ها، توسط خواجه میر علی هروی و خواجه میرک هروی نقش و نقر گردیده اند، زمانی در پیشانی ایوان مسجد جامع و مدرسۀ گوهر شاد تعبیه شده بود فعلاً آنها را در مقبرۀ گوهر شاد انبارکرده اند . جا دارد تا این لوحه های مرمرین با خطوط و آذین بندی زیبا را که اضافه تر از پنج و نیم قرن عمر دارند در موزیم نگهدارند تا از دستبرد دزدان فرهنگ در امان بمانند. (عکاسی توسط نویسنده)

 



 

 

 

این لوحۀ سنگین در حقیقت کتیبۀ یادگاری است که در سطور اول و دوم آن گاه احداث آن عمارت رفیع البنیان و در سطر سوم و چهارم اسم شاهرح و ملکه گوهرشاد آغا را درج نموده اند. این سنگ نبشته نیز از محل اصلش بیجا شده و در مقبرۀ گوهر شاد نگهداری میگردد.(عکاسی توسط نویسنده)
گوهر شاد این الهۀ نیکوکاری که اشرف زنان خراسانزمین بود، در زمان حیات خود تلخکامی های چشید و بسا دیدنی های دید ناگوار. پسران هنرمند و شوهر مدبرش در جلو چشمانش زندگی را بدرود گفتند. خودش هم به تاریخ نهم رمضان سال 861 قمری که مصادف است با اگست، سال 1457 میلادی، توسط ابو سعید میرزا به شهادت رسید. به روایت تاریخ غبار؛ ابوسعید پسر میرزا سلطان محمد نواسۀ میران شاه و کواسۀ امیرتیمور بود که در ابتدا ملازم الغ بیگ، فرزند گوهر شاد بود که بعد مخالف شد. عبداللطیف پسر الغ بیگ وی را در سمرقند حبس نمود، اما او از حبس فرار نمود. ابوسعید میرزا در سال 1441م میرزا عبدالله را از بین برد و تا سال 1447م در سمرقند حکومت نمود. بعد از آنکه ابراهیم میرزا در جنگ با میرزا شاه محمود مصروف گشت ابوسعید از ماورالنهر به قصد تسخیر خراسان حرکت نمود و از طریق آمو دریا پا به هرات گذاشت و آنشهر را تسخیر کرد. وی ابتدا گوهر شاد را زندانی نمود، چون میدانست که با موجودیت گوهرشاد که نفوذ عمیقی در بین مردم وشهزادگان تیموری دارد نمیتواند حکومت کند؛ گوهر شاد را به بهانۀ دست داشتن در دفاع از قلعۀ اختیارالدین در باغ سپید هرات به شهادت رساند و مردم هرات جسد موصوفه را در مقبرۀ (گنبد سبز) در جوار دو فرزندش دفن نمودند.
بعد از مدتی در سال 873 ق / 1469 میلادی میرزا یادگار محمد نواسه¬ی این زن نامدار برای انتقام مادر کلان خود، سلطان ابوسعید را به قتل رساند.
چراغی را که گوهر شاد برافروخته بود تا زمان ظهور دو قدرت استعماری انگلیس و روس کماکان روشن بود؛ اما با آمدن انگلیس در هند به تدریج کم نور شده و خاموش گشت.
صورتگری که خواسته پیشینۀ مرا
از برگهای سوختۀ تقویم
در آبگینه خانۀ پیدار بنگرد .
تصویری از چراغ شقایق کشیده است.
اما هزار حیف که هرگز ندیدنیست.
بادی که بر چراغ شقایق وزیده است.
«واصف باختری»
 

 

 

 

 

 

 

 

 


فوتوی فوق از جوف پوشش اول و دوم گنبد مقبره اخذ شده است که درین خالیگاه کبوتران لانه اختیار نموده اند.
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۲۴۹               سال  یــــــــــــازدهم                    میزان        ۱۳۹۴     هجری  خورشیدی           اول اکتوبر     ۲۰۱۵