کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

اسد بودا

    

 
سه یادداشت کوتاه

 

 

 

معذرت‌خواهیِ رحمت‌الله نبیل
 

معذرت‌خواهیِ رحمت‌الله نبیل، رئیسِ امنیتِ ملی، ساده و صادقانه به‌نظر می‌رسد. در ماجرایِ انتخاباتْ نیز حرکتِ مشکوکی، مبنی بر حمایت از هیچ‌یک از غنی و عبدالله، از او دیده نشده است. اینکه در پشتِ پرده چه می‌گذرد و چه فشارهایِی بر او اعمال می‌شود، جای بحث است ولی «معذرت‌خواهی» او از مردم کار ستودنی است و باید اندک‌اندک به یک فرهنگِ سیاسی بدل شود. معذرت‌خواهی از مردم شرم نیست، اصرار بر انکار ناتوانی اما شرم است. نبیل شرایط سختی را می‌گذراند. ناامنی‌ها و فشار فضاهای اجتماعی و احتمالن درگیریِ او در درونِ ارگ از یک‌سو، درگیرشدن با قدرت‌های منطقه‌ی از سوی دیگر، هرکسی را خرد و حتا تحقیر می‌کند. با معذرت‌خواهیِ او، شک‌ها و تردیدها بیش‌تر متوجه اشرف‌غنی، وزیرِ داخله، سرپرستِ وزارتِ دفاع و حنیفِ اتمر است.

براساسِ ماده‌ی ۶۹‌ام قانونِ اساسی، فشارِ قانونیِ بر اشرف‌غنی و امکانِ استیضاحِ او وجود دارد. علاوه بر بی‌کفایتی‌های مکرر، به دلیل تعلل او در دستورِ جنگ با طالبان در کندز، مسئولِ مستقیمِ قتلِ عام، تجاوزهای ناموسی و غارت و چپاولِ اموال مردمی و دولتی است و در صورتِ ناتوانی از ارائه‌ي دلایل قانع‌کننده، باید سلبِ صلاحیت و محاکمه شود.

 

 

 

 

جنرالِ روزهای سخت
 

کندز آزاد شد. از کندز اما چیزی نمانده است، جز خانه‌های ویران به خون‌شسته. طالب کشت، تجاوز کرد و برد. کندز آزاد شد ولی طالب در همه‌جا هست و طرحی جامعی برای مبارزه با طالب وجود ندارد. به‌رغم هیوهای بسیار و پیام‌های شیکِ انترنتی، آن‌کس که در خط مقدم در برابر طالب سینه سپر کرد، جنرال روزهای سخت، «مرادعلی مراد» بود که بی‌هیچ هیاهوی به یاری مردمِ کندوز شتافت. مرادعلی مراد، مرد جنگ و روزهای دشوار است. انتظار می‌رود نمایندگان مردم در پارلمان، گروه‌های فعال مردمی و مدنی، فارغ از صف‌بندی‌های قومی و قطع نظر از اینکه او «هزاره» است، بر دولت فشار بیاورند که این مرد خطِ اول جنگ به عنوان وزیر دفاع کشور انتخاب شود. مرادعلی، تا هنوز از هر جنگی فاتح برگشته است.

پیش از کندوز، بدخشان را گورستان طالبان کرد. بسیار شرم‌آور است در وقتِ قتل عام قندوز، وقتی که طالب زمین را با خون مردم نقاشی می‌کرد، خیلی‌ها به یک پیام اکتفا کردند. تقلیل جنگِ قندوز در مرادعلی مراد خطاست. تمام نیروهای امنیتی در هر سطحی فاتح این جنگ‌اند ولی ایستادنِ مرادعلی مراد در خط مقدم جنگ با طالب، سرنوشتِ جنگ را به نفع مردم رقم زد. فشار بر دولت، مبنی بر اینکه مرادعلی وزیر شود، معیار خوبی است بر اینکه ما تا چه‌حد طالبِ درونِ خود را کشته‌ایم و انگیزه‌ي واقعی برای از بین بردن طالب داریم. نباید هزاره‌بودن جنرال مرادعلی برای ما آن‌قدر غیر قابل تحمل باشد که به‌ قدرتِ گرفتن طالب و عملی‌سازی پروژه‌های قتلِ عام منجر شود. تبعیض، ویران‌گر از طالب است.

جنرال مرادعلی به خاطر شایستگی‌های فردی‌اش تقدیر شود. او جنرالِ روزهای سخت است و این هزاره‌ی به‌حاشیه‌رانده شده در هرکجا رفته است، طالب را زمین‌گیر کرده است. ما در صورتی بر طالب پیروز می‌شویم که تبعیض را بکشیم. او، به مرام و «مراد» مردم وفادار است و سخت و مغرور و استوار.

 

 

 

 

پیروزی بر طالب
 

در درونِ هریک از ما طالبی نفس می‌کشد. پیروزی واقعیِ بر طالب زمانی رخ خواهد داد که بر طالبِ درونِ خود پیروز شویم. این طالبِ درون «تعصب» و «تبعیض» است. قرن‌هاست که یک آپارتاید در درونِ ما آواز می‌خواند. ما به صدایِ این آپارتایدِ درونی خو کرده‌ایم و در برابر وسوسه‌هایِ آن شکست خورده‌ایم. ما را کشته است. دولت‌های استبدادی رفتند، رهبرانِ مستبد آمدند. مجاهد رفت، طالب آمد. طالب رفت، دولت متقلب و فاسدی آمد که خورد و برد و باور به تکثر و دموکراسی را در مردم کشت. تمامی این‌ها جلوه‌های گوناگون طالبِ درونی است که به عنوانِ یک خواستِ تمامت‌خواهانه همه‌چیز را برای خود می‌خواهد. گذر از «خود» به «دیگری»، یگانه گذرِ واقعی از نظامِ طالبانی است. دیگری را باید به رسمیت شناخت. احترام قایل شد، این دیگری قوم و تبارِ ما نیست، همزبان و هم‌فکرِ ما نیست، می‌تواند مسلمان و کافر باشد، اما هرکسی هست رشته‌ي زندگی ما با او گره خورده است. قرن‌هاست که زورگویی‌ها جواب نداده‌اند. مطمئن قرن‌های دیگر جواب نخواهد داد. وضعیت شوخی بردار نیست. قطار جنازه‌ها را هر روز می‌بینیم. نیروهای امنیتی هر روز کشته و خانواده‌های شان عزادار می‌شوند. راهی نداریم جز آن‌‌که طالبِ تمامت‌خواهی را در درون خود بکشیم، از هر قوم و طایفه و دین و مذهبی که هستیم با هم و در کنار هم بایستیم. کشتن، جواب نمی‌دهد. حذف، ره به‌جایی نمی‌برد. فرجامِ هر کشتنی، کشته‌شدن است و نتیجه‌ي هر تفکرِ حذفی حذف. رسیدن به طرحِ جامع فقط با کشتنِ طالبِ درون و احترام به دیگری، ممکن است. در غیر این صورت، با نسخه‌های امروزی‌ترِ تبعیض و تعصب روبه‌رو خواهیم بود، نسخه‌هایی که نمود عینی و بیرونیِ آن‌ها را در هر کجا می‌بینیم. مسئله‌ي مهم‌تر از طالب این است که پس از نابودیِ طالب، خود ما طالب نشویم.

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۲۴۹               سال  یــــــــــــازدهم                    میزان        ۱۳۹۴     هجری  خورشیدی           اول اکتوبر     ۲۰۱۵