بگیر باز تبر را… بگیر! ابراهیم!
بزن به فرق خدایان پیر ابراهیم
اگر چه کلّ جهان سردچار سوختن است
برون برآی از آتش، نمیر ابراهیم!
برون برای که بت ها هنوز جان دارند
به هیچ چیز نشو ناگزیر ابراهیم
من و تو تکیه به هم دو گلادیاتوریم
نمان که تیغ!…سپر کن که تیر! ابراهیم!
سرِ مرا بکَن و بی هراس گرز بساز
فقط نمان که بگردیم اسیر ابراهیم!
ادامه دارد اگر چه نبرد، ما بردیم
تمام شان شده خُرد و خمیر، ابراهیم |