استاد دانشگاه برلین
می گوید: مداخلات غربی ها سبب ظهور اسلام خشن، ترور، خشونت وحشیانه ای اس
در شرق میانه و جهان شد. او اضافه میکند: اگر در منطقه شرق میانه نگاه
کنیم، به قدرت رسیدن طالبان، دولت اسلامی داعش، القاعده و... همه این
گروههای افراطی با سیاست های ناسنجیده واشنگتن انجام می یابد.
کشمکشهای
سیاسی کشورهای خاورمیانه و راههای حل نامعقول آن تنها توسط ضربه های نظامی
ناتو تحت رهبری امریکا مشکلات مردم عرب را تقلیل نداد بلکه به بحران سیاسی
این مناطق افزود.
حکومتهای دست نشانده، دستگاههای دولتی رشوه خور، فساد اداری، نبودن حکومت
قانون و عدالت اجتماعی، جهل و بیسوادی و تروریزم از سالها به اینطرف بخصوص
در نیم قرن اخیر در افغانستان و در عراق، سوریه و امثال آن باعث تباهی
وآوارگی مردم این کشورها شده است.
میلیونها انسان، آواره و بی خانمان شدند و از ملک و وطن خود فرار نموده از
کوه و دریا با صدها موانع، گرسنگی و بیچارگی جان و ناموس خود را به کمک
قاچاقچیان گرگ سیرت می سپارند، دل به دریا زده، کوشش می کنند خود را با زن
و فرزندشان به کشورهای امن اروپا برسانند.
کارشناس شرق میانه آقای مایکل لودرس
Lüders با
انتقاد از سیاست افتضاح آمیز غرب در شرق، میگوید: کسی که باد کشت کند،
طوفان درو می کند
!
مایکل لودرس استاد دانشگاه برلین و شرق شناس در رساله ها و تبصره های خود
در رسانه های آلمان، سیاست غرب در شرق را شدیداً انتقاد میکند و میگوید:
مداخلات غربی ها سبب ظهور اسلام خشن، ترور، خشونت وحشیانه ای اس در شرق
میانه و جهان شد. او اضافه میکند: اگر در منطقه شرق میانه نگاه کنیم، به
قدرت رسیدن طالبان، دولت اسلامی داعش، القاعده و... همه این گروههای افراطی
با سیاست های ناسنجیده واشنگتن انجام می یابد.
آقای لودرس در کتاب تحقیقی خود مینویسد: بطور مثال اولین گناه واشنگتن،
سقوط دولت انتخابی و دموکراتِ آقای محمد مصدق صدراعظم وقت ایران بود؛ او می
خواست صنعت نفت ایران را ملی بسازد. ۹۰%
معامله نفت در اروپا از ایران تأمین می شد. انگلیسی ها انحصار نفت خود در
ایران را در خطر دیدند و به کمک سی آی ای امریکا محمد مصدق را که شخص
دموکرات و قابل تحسین بود کودتا نمودند و خلع قدرت کردند. در حالیکه مصدق
امریکا را کشوری ممتاز در دموکراتی می دانست و از نظریات آبراهام لینکلن
تمجید می نمود.
غربی ها نمی خواستند که رهبر یک کشور جهان سوم علیه منافع اقتصادیشان سرکشی
کند.
بعد از ۶۰
سال سازمان سیا اسناد سرنگونی مصدق را منتشر نمودند و حکومت دموکرات
امیدبخش مصدق مبدل شد به حکومت دیکتاتوری رضا شاه.
آقای پرزیدنت اوباما در قاهره گفت: امریکا در سرنگونی یک دولت منتخب
دموکراتیک در ایران، دست داشته است. بدون این کودتا علیه مصدق، ظهور انقلاب
اسلامی ۱۹۷۹
در ایران ناممکن بود.
آقای لودرس میگوید: انقلاب اسلامی در ایران باعث بسیاری از مشکلات دیگر شد.
جنگ عراق علیه ایران
صدام حسین بعد از دو سال جنگ علیه ایران شکست خورد اما شش سال دیگر با پول
و اسلحه غرب حمایت شد. او از گاز سمی ساخت آلمان در مبارزه با سربازان
ایرانی در جبهه و علیه کردها در حلبچه استفاده نمود که هزارن نفر به قتل
رسیدند.
تولد اسلام افراطی و متعصب در افغانستان
آقای لودیرس علاوه میکند: سیاست ایالات متحده امریکا بر اساس کسب منافع و
قدرت طلبی در شرق بوده حمایت از مجاهدین، طالبان و گروههای افراطی، دادن
سلاح وکمکهای لوجستیکی به کمک عربستان و پاکستان در مقابل ارتش سرخ شوروی
اشتباه بود و سبب بوجود آمدن گروههای افراطی در افغانستان شد.
برژینسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر در مصاحبه حود گفته بود: مقصد ما فقط
فروپاشی امپراتوری اتحاد جماهیر شوروی بود نه طالبان. موضوعی که تاریخ ساز
و بسیار مهم برای مان بود! بگفته لودیرس کمک به افراطیون مذهبی اشتباهی
بزرگ بوده و هست.
کمک به بن لادن با سلاح مدرن و تقویت او به حیث جنگجو در مقابل اشغال
افغانستان توسط شوروی بلاخره سبب گردید که یازده سپتامبر۲۰۰۱
حمله به امریکا توسط القاعده بوقوع بپیوندد.
در سال ۲۰۰۳
امریکا در عراق صدام حسین را سرنگون نمودند اما برای آینده سیاسی عراق هیچ
طرح و پلانی نداشتند همان بود که درگیری ها بین گروههای مذهبی و قومی و هرج
ومرج در آن کشور صورت گرفت. ارتش عراق و حزب بعث را منحل ساختند. هزارن سنی
مذهب که در ارتش و حزب بعث بودند بیکار و به صفوف دولت اسلامی پیوستند؛
اشتباهی بود که حالا جبران ناپذیر است.
حالا دولت اسلامی (داعش) بدبختانه گسترش می یابد و ایالات متحده امریکا در
تلاش است با کمک عربستان سعودی که وهابیت، دین رسمی کشور عربستان است و با
دولت اسلامی فقط کمی تفاوت دارد علیه داعش مبارزه کند. ثابت گردیده که
دفاتر و افراد خصوصی عربستان مقدار زیادی پول به دولت اسلامی داعش پرداخت
می کنند.
برای بسیاری از مسلمانان در شرق میانه، روش دوگانه غرب به مشکل قابل قبول
است. مردم امیدوارند که کشورهای غربی برای تحکیم دموکراسی در این کشورها
کار جدی انجام دهند. چیزی که تا حال صورت نگرفته و ناگزیر مردم با
دیکتاتورها می سازند. مسلمانان هوشمند و نخبه در بین چکش و سندان گیر مانده
اند. از یک طرف، بین ( چکش)
وعده و وعید دادن یا قول و قرارهای نا استوار و عمل نشدنی از جانب غربی ها،
و از طرف دیگر، (سندان)
حکومت و رژیمهای بی کفایت که تنها به دفاع از قدرت خود علاقمند هستند.
این نابسامانی ها است که میلیونها انسان خانه وکاشانه خود را ترک نموده دل
به دریا زده به جانب کشورهای غربی میروند تا از جهالت وکشتارهای مذهبیون و
نبودن حکومت قانون نجات یابند.
باوجود خشونت و کشتار توسط تروریستها در افغانستان درخواست پناهندگی تعدادی
از افغانها در آلمان رد میشود.
سیاستمداران بین المللی و آلمان حملات توسط افراط گرایان را محکوم میکنند و
در مورد وضیعت امنیتی، در افغانستان نگرانند. با آنهم متاسفانه اداره
مهاجرت فدرال آلمان
BAMF درخواست
بسیاری از افغانها را بارها رد میکنند؛ به دلیل اینکه کابل پایتخت
افغانستان به اندازه کافی امن است .در سال ۲۰۱۴
با وجود فاجعه های تروریستی در افغانستان، تقریباً ۲۲
% از
درخواست های پناهندگی رد شدند.
وضعیت پناهندگان افغانستانی در آلمان
تقریباً به تعداد ۱۶۰۰۰
افغان در سال ۲۰۱۴
در آلمان در روند پناهندگی بودند. البته یکتعداد افغانها که پناهندگی آنها
قبول نشده در ترس اخراج از آلمان زندگی میکنند. اگرچه تاکنون به ندرت،
اخراج صورت گرفته و اقامت شان از جانب دفتر مهاجرت تمدید می گردد که این
افراد از ممنوعیت های کار و بار و بازگشت احتمالی رنج می برند.
لایحه های جدید به جوانهایی که آموزش های مسلکی دارند و در آلمان تحصیل
میکنند برای شان شرایط اقامه را آسان ساخته است.
باید اضافه نمود که تا حال افغانها در دو مرحله به آلمان ( بطور مثال
هامبورگ)
آمده اند: موج اول افغانها تاجران و محصلینی بودند که در سالها ۱۹۵۰
_
۱۹۷۸
به کشور آلمان آمدند.در آنزمان روابط فرهنگی بین افغانستان و آلمان وجود
داشت در مونیخ، افغانها دفتر فرهنگی داشتند و بین دانشگاه کابل با شهرهای
کُلن و بوخوم روابط تحصیلات و دانشگاهی برقرار بود. بیشترین محصلین،
شاگردان لیسه نجات
( امانی)
بودند که به زبان آلمانی تکلم می کردند. در گذشته ها ابیتور یا سند
بکلوریای(دیپلم) لیسه نجات، در آلمان رسمیت داشت و شاگردان لیسه نجات
مستقیماً وارد دانشگاههای آلمان می شدند. البته دراین اواخر به نسبت تقلیل
سویه تعلیمی در کابل، اسناد بکلوریای افغانی کمرنگ شده و شاگردان قبلاً از
اینکه به دانشگاه آلمان ثبت نام شوند باید پیشاپیش، کورسهای اضافی تعلیمی
را بگذرانند.
بخاطر دارم که در سالهای پایانی دهه ۷۰
میلادی در هامبورگ تقریباً ۵۰
تا
۶۰
تبعه افغان در هامبورگ زندگی میکردند، از آن جمله ۲۵
تا
۳۰
نفر محصل و بقیه شان مامورین بانک ملی افغان و تاجران قالین بودند. در
سالهای ۷۰
میلادی افغانها هیچ پناهنده در آلمان نداشت. برای مدت سه ماه، افغانها بدون
قید و شرط به حیث توریست در آلمان آزادانه گشت وگذار می نمودند. شهر
هامبورگ یک مسجد بزرگ داشت و داردکه تاجران ایرانی آن را بنا نهادند.
در سال ۱۹۷۹
میلادی با کودتای رژیم خلق و پرچم، اولین افغانهای مهاجر به شهرهای آلمان
آمدند. فعلاً بزرگترین جمیعت افغانهای مهاجر در شهر هامبورگ زندگی میکنند.
افغانهای نسل دوم که حالا سن ۲۰
تا
۳۰
سال دارند و در آلمان بررگ شده اند عموماً تحصیلات عالی دارند و در جامعه
آلمان زندگی موفقی دارند. این نسل جوان امیدوارند تا تشنجهای سیاسی در
افغانستان بالاخره تمام شود و با آمدن امنیت در کشور آبایی شان روزی به هم
میهنان خود خدمت کنند.
انجنیر عنایت الله حبیب، هامبورگ