دو سال پیش زمانی که نیروهای ناتو جدول زمانی برای پایان
ماموریت نظامی خود در افغانستان را مطرح کردند، روسیه از آینده ی امنیت
افغانستان ابراز نگرانی شدید کرد و خواهان ادامه ی حضور نیروهای ناتو در
افغانستان شد. در آن زمان انتظاری که از روسیه میرفت دقیقا خلاف این بود
یعنی روسها میبایست از دیدن میدانی که رقیبانش آن را ترک میکنند خشنود
باشد نه نگران.
اما کشانده شدن جنگ طالبان و گروه موسوم به داعش به شمال، تعبیر نگرانی
روسیه را آسانتر کرد. شاید مسکو با این پیشفرض به آیندهی افغانستان نگاه
میکرد که در غیاب دهها هزار سرباز غربی، نیروهای افغان توان مقابله علیه
ستیزه جویان را نخواهد داشت و در نتیجه در امتداد مرزهای تاجیکستان،
اوزبیکستان و ترکمنستان یعنی مرزهای شوروی سابق، با دردسرهایی مواجه خواهد
شد.
شواهد نشان داده که روسیه حاضر نیست شاهد برهم خوردن امنیت در کشورهای
شوروی سابق باشد چرا که چنین امری میتواند عملا دامنهی تهدیدها را تا
مرزهای کنونیاش هم بگستراند.
مسکو حضور ناتو در افغانستان را حضور نیرویی میدید که حامی منافع اش است و
بعید نیست در غیاب نیروهای رزمی ناتو و در مدتی که تحرکات طالبان در
ولایتهای مختلف به ویژه قندز و فاریاب زنگهای خطر را به صدا درآورد،
روسیه در پی چارهیی شده باشد.
گزینههایی که رهبران کرملین برای دست یافتن به چنین مقصودی دارند زیاد
نیست یا باید دست به استقرار نیرو در مرزهای جنوبی سه کشور شوروی سابق
بزنند و یا کمک نظامی قابل توجهی در اختیار افغانستان بگذارند تا قدرت
دفاعی افغانستان از طریق جذب نیروهای تازه نفس مردمی مخصوصا در مناطق شمالی
افزایش یابد.
در جریان عملیاتی که به رهبری عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری و
جنرال کارآزموده ی کهنه کار در فاریاب و سرپل انجام شد، ثابت شد که یکی از
بارزترین دلایل موفقیت در چنین جنگهایی تمایل مردم محل به پاکسازی مناطق
شان از وجود طالبان است و این که مردم حاضر اند سلاح بردارند و از روستاهای
خود در برابر طالبان و داعش دفاع کنند.
تسلیح نیروهای مردمی البته مسئلهیی جنجال آفرین بوده است و برخیها آن را
به معنای باز گرداندن افغانستان به سالهایی میدانند که سرنوشت کشور در
دست نیروهای شبه نظامی بود و هر کدام از فرماندهان برجسته، ارتش و قلمروهای
خود را داشتند.
اما واقعیت این است که طالبان توانسته اند از طریق ناامن کردن راهها در
حواشی چندین شهر شمالی، نشان بدهند که نباید دست کم گرفته شوند.
سفر در مسیر شبرغان – میمنه و شبرغان – سرپل و تا حدودی هم
مسیر شبرغان – مزارشریف در طول دو سال اخیر پرخطر بوده است و نفرات طالبان
در چندین مورد کسانی را که کارمند دولت و یا حتی معلم و داکتر تشخیص
میدادند در همین مسیرها گرفتار و بعد به قتل رسانیده اند و گزارش کشته شدن
چندین تن از مهندسان راهسازی را رسانهها پخش کرده اند.
از طرفی،
گسترش دامنهی نفوذ و حضور طالبان در فاریاب و اشغال چندین منطقهی مهم در
ماههای پیش خطر سقوط میمنه را بیشتر کرد. آقای دوستم و بسیاری از
تحلیلگران، میمنه را دروازه ی شمال میدانند به نحوی که اگر این شهر با
تهدید سقوط مواجه شود، ولایت بلخ که پایتخت هشت ولایت شمالی محسوب میشود
نیز با همان تهدید مواجه خواهد بود. عملیات نظامیی که آقای دوستم رهبری کرد
نشان داد که طالبان تاب مقاومت در برابر جنگ را ندارند و اگر نیروی
بازدارندهیی شکل بگیرد، آنها ممکن است هیچگاهی نتوانند به موفقیتی در شمال
دست یابند. حکومت افغانستان بارها در گذشته اعلام کرده است که جنگ جاری در
افغانستان تنها جنگ افغانها نیست و در واقع این جنگ جنگی است که زیان و
سود سراسر منطقه و جهان به زیان و سود آن وابسته است. ممکن است به زودی
شاهد درخواست مشابه آنچه که معاون اول ریاست جمهوری افغانستان از روسیه
کرد، از چین هم باشیم چرا که جنگجویان ترک تبار اهل چین نیز در شمال
افغانستان فعال اند و اویغورها میتوانند درد سر کلانی برای بیجینگ هم خلق
کنند.
|