کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

همایون تاج

    

 
آیا چند قطبی شدن جهان اجتناب ناپذیر است؟

 

 

 

در سالهای اخیر، دوران پساجنگ سرد- با پیامدهای مثبت و منفی آن-، سؤال اساسی در نزد شهروندان نظم نوین جهانی این است، آیا نظم نوین جهان یک قطبی چقدر برای بشریت و آیندۀ جهان مفید خواهد بود!؟

جهان در بیشتر از نیم قرن در سدۀ گذشته (دوران ماقبل جنگ جهانی دوم  تا اوایل دهۀ نود) در شرایط جنگ سرد (از یک جانب اتحادشوروی و کشور های سوسیالیستی و کشورهای مدار آن، و از جانب دیگر ایالات متحده امریکا با متحدین اروپایی و سرمایه جهانی) در حالت دوقطبی به سر می برد. سرانجام جنگ سرد با سقوط کمونیسم و فروپاشی و تجزیۀ اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به پایان رسید.

هلموت رایزن، دانشمند اقتصاد آلمانی در همایشی که از سوی "بنیاد آلمانی برای کمک های توسعه یی" به تاریخ ۳۰ جولای ۲۰۱۲ برگزار شده بود، گفت: "من از آن ترس دارم که ما دوباره به نظم جهانی دو قطبی برویم".

در حالی که در حال حاضر بسیاری دانشمندان و صاحبان نظر بر این نظر اند که بیش از دو قدرت نظم آینده جهانی را می سازند. در این جهان به اصطلاح چندین قطبی، علاوه بر ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا و، به اصطلاح قدرت های جدید التشکیل قرار دارند. قدرت های جدید التشکیل شامل کشورهای "بریکس BRICS " (برازیل، روسیه، هندوستان، چین و افریقای جنوبی) و قدرت های منطقه یی مانند ترکیه، اندونیزیا و مکسیکو، و نهاد های منطقه ای مانند "سازمان همکاری های شانگهای" خواهند بود. همۀ این کشورها از طریق پویایی عظیم اقتصادی و نفوذ فزایندۀ شان در سیاست بین المللی مطرح می باشند.

هرچند منافع و علایق کشورهای جدید التشکیل بسیار متفاوت اند، اما، به گفتۀ مدیر مرکز تحقیقات توسعه در سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه یی، جبهه گیری "قدرت های جدید التشکیل" در برابر ایالات متحده امریکا و غرب عامل اصلی اتحاد آنها می باشد: "وجه مشترک این کشورها در جایی ظهور می کند که به جبهه گیری شان علیه ایالات متحده امریکا و کشورهای صنعتی منجر می شود".

گروه بریکس را می‌توان یک باشگاه اقتصادی با گرایشات سیاسی دانست. کشورهایی که بریکس را تشکیل داده‌اند فقط کشورهای نوظهور اقتصادی محسوب نمی‌شوند بلکه قطب‌های اصلی ساختار چند قطبی جهان هستند. کشور های گروه بریکس، عموماً به واسطهٔ اقتصادهایی با رشد پرشتاب و فراگیر و ویژگی تأثیرگذاری بر امور جهانی و منطقه‌ای از دیگر کشورها متمایز می‌شوند. "بریکس" نمایانگرسی درصد از مساحت جهان،  ۴۲ درصد از جمعیت جهان است و ۳۰٪ قدرت اقتصادی دنیا را در اختیار دارد. در سال ۲۰۱۲ تولید ناخالص داخلی این گروه، ۱۳٫۶ تریلیون دالر امریکایی بود.

اهداف اساسی کشورهای عضو بریکس را موضوعاتی نظیر روش‌های بهبود وضعیت اقتصادی و اصلاح نظام مالی جهان تشکیل می دهند. همچنین، در خصوص برقراری روابط پولی و تجاری نزدیک با یکدیگر و ایفای نقش موثر و بیشتر در امور اقتصادی جهان تأکید دارند.

اولین اجلاسیهٔ گروه بریکس در ۱۶ جون ۲۰۰۹ در یکاترینبورگ روسیه با حضور لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا، دیمتری مدویدف، من موهن سینگ و هو جینتائو به عنوان نمایندگان کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین برگزار گردید.

آفریقای جنوبی بعد تلاش‌های فراوان در سال ۲۰۱۰ عضویت گروه را حاصل کرد.

پیامدهای منفی نظم نوین جهانی در یک قطبی بودن، موجب شد تا یک تعداد از متحدان ایالات متحده امریکا در جستجوی دستیابی به انتخاب بدیل برآیند.

حکومت آلمان در واکنش به نظم جدید، در ماه فبروری ۲۰۱۲، طرح فکری "توسعه مشارکت ناشی از جهانی شدن - تقسیم مسوولیت ها" را ارائه کرد. هدف این طرح موارد کلی ای مانند صلح و امنیت، حقوق بشر، دولت حقوقمدار، اقتصاد و غیره می باشد. نکته جالب دراین طرح این است که حکومت آلمان می خواهد "یک نظم سیاسی جهانی مبتنی بر قواعد و چند جانبگی را حمایت کند". از این رو، حکومت آلمان نظم جهانی چندین قطبی را اساس دستور کار سیاست خارجی اش قرار داده است.

رایزن حتا در مورد این رهیافت نیز ابراز شک می نماید. وی تردید دارد که ما به یک نظم جهانی چندین قطبی داخل شویم. رایزن می گوید: "من فکر می کنم که در این جا آرزو، پدر اندیشه و فکر است. من فکر می کنم که به دلیل قدرتمند شدن چین، ما به سوی یک وضع دو قطبی می رویم. امریکاییان به سهم خود شان این کار را می کنند".

نشست نوبتی کشور های گروه "بریکس "  به تاریخ ۸-۹ جولای سال جاری و به تعقیب آن، پانزدهمین نشست سالانۀ سازمان همکاری های شانگهای در شهر "اوفا" مرکز جمهوری باشقیرستان روسیه ادامۀ روندی است در جهت ایجاد قدرت های جدید بزرگ اقتصادی، با دیدگاههای متفاوت در روابط بین المللی.

سازمان همکاری های شانگهای برای اولین بار استراتژی گسترده ای برای ده سال آینده را روی دست گرفته است. این سازمان در استراتژی ۲۰۲۵ اش، روی پروژه های مشترک اقتصادی، مانند ساخت و ساز جاده های ارتباطی، همکاری در بخش انرژی و برچیدن موانع تجاری تمرکز دارد.

نگرانی های امنیتی، ناشی از ادامۀ فعالیت های گروههای تروریستی، بویژه در منطقه، ضرورت همکاری های امنیتی را نیز در دستور روز قرار داده است.

در اجلاس کشور های عضو بریکس نیز یک سند استراتژیک، یک طرح عملی و تعدادی از موافقتنامه ها به تصویب رسیدند. روسیه و چین به عنوان اعضای کلیدی و رهبری سازمان همکاری شانگهای و بریکس ایده یک جهان چند قطبی بدون برتری غرب را ترویج می دهند.

به باور وزیر تجارت چین اصلی ترین دستاورد نشست سران گروه بریکس در بخش های اقتصادی و بازرگانی ، انتشار راهبرد شراکت اقتصاد کشورهای عضو گروه بریکس بود.
وی درباره نشست سران سازمان همکاری شانگهای نیز گفت یکی از مهمترین دستاوردها این نشست، ایجاد کمربند اقتصادی جاده راه ابریشم توسط چین است. طرحی که اگر اجرایی شود به بخش مهمی از همکاری منطقه ای تبدیل خواهد شد.

بانک توسعه بریکس قرار است با سرمایه ای معادل ۱۰۰ میلیارد دلار آغاز به کار کند و جایگزینی برای بانک جهانی و صندوق بین الملی پول به منظور حمایت از اقتصاد کشورهای عضو شود.

تاسیس بانک توسعه بریکس گام مهمی برای تحقق اهداف این اتحادیه در زمینه شکل دهی به اقتصاد جهانی و توسعه همکاری های چند جانبه محسوب می شود.

بریکس قصد دارد تا با ایجاد نهادهای مالی و اقتصادی بتدریج زمینه شکل گیری نظام مالی و اقتصادی بین المللی جدیدی را فراهم آورد و تاسیس بانک توسعه بریکس نیز در همین راستا صورت گرفته است.

به گفته اوشاکوف دستيار ويژه پوتين ، نشست شانگهای عمدتا برای ايجاد هماهنگی بيشتر با هدف طرح کمربند اقتصادی جاده ابريشم، جامعه اقتصادی اوراسيا و بريکس با تمرکز برتضمين تعامل نزديکتر چين و روسيه در عرصه سياست منطقه ای و بين المللی، ارزيابی می شود .

پیوستن هند و پاکستان به سازمان همکاری های شانگهای و احتمال پیوستن ایران به این سازمان در آیندۀ قریب، نه تنها مبین گرایش رو به افزایشِ کشور های بیشتر غرض پیوستن به اتحادیه های جدید همکاری های اقتصادی و امنیتی است بلکه بیانگر نیاز جهان به رفتن به سویی چند قطبی شدن نیز است.

افغانستان، بنا بر موقعیت حساس جیوستراتیژیک خود می تواند در هماهنگی و همکاری نزدیک با سازمان های منطقه ای و فرامنطقه ای نقش محوری و سازنده ای را هم در عملی شدن برنامه های این سازمان ها و هم در جهت تامین صلح، ثبات، توسعه و رفاه خود ایفا کند.

طرح ها و برنامه های بزرگ و ستراتیژیک توسعه وی در بخش های اقتصادی و بازرگانی مانند جادۀ ابریشم، راه های آهن و موتررو، خطوط انتقال گازو برق، که قرار است از جانب سازمان همکاری های شانگهای و سایر سازمانهای منطقه ای به اشتراک اعضا و کشور های منطقه راه اندازی شود، در بخش قابل توجه آن افغانستان نقش کلیدی می تواند داشته باشد.

مبارزه با پدیده های منفی مانند مواد مخدر و افراط گرایی، تروریسم و دهشت افگنی تنها به یک کشور و یا دو کشور محدود نمی ماند، بلکه امروز به یک تهدید بزرگ منطقه ای و جهانی تبدیل شده است.

گسترش همکاری های منطقه ای در بخش های مختلف اقتصادی، تامین صلح و ثبات در افغانستان و منطقه و چگونگی مهار نمودن تهدید های جدید، از موارد عمده ای بودند که محمد اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان در نشست اخیر بریکس و شانگهای با تعدادی از مقام های کشورهای عضو این سازمان روی آن ها بحث کرد.

رییس جمهور غنی در پانزدهمین نشست شانگهای در شهر اوفا روسیه گفت: "تروریزم و مواد مخدر دو دشمن اساسی افغانستان بشمار میرود. تروریزم را باید ریشه یابی کرد. شمار قابل ملاحظه تروریست ها از کشور های شما وارد افغانستان شده و با استفاده از خاک افغانستان بخاطر بی ثبات سازی کشور های شما و سایر کشور های منطقه فعالیت می نمایند. نیاز است تا ابعاد مختلف مشکلات را درک نماییم، و این را بدانیم که این تروریستان مشکلات سیاسی با دولت افغانستان نداشته، بلکه پلان و هدف آنها بی ثبات نمودن منطقه است. در عدم درک کامل این پدیده، ریشه کن کردن آن امری است بس دشوار و ناممکن. تروریستان از آسیای مرکزی، چین، پاکستان، روسیه، عربستان سعودی و شرق میانه ما را هدف قرار می دهند.  ورود تروریستان از خاک پاکستان همواره جریان دارد که هم پاکستان و هم افغانستان در اجندای فعالیت های تروریستی آنان می باشد. لذا،  تروریزم دشمن مشترک همه ماست."

تجربۀ چهارده سال گذشته نشان داد که اعادۀ صلح و ثبات، و بازسازی و توسعۀ افغانستان به همکاری های منطقه ای وابسته است. عضویت افغانستان در سازمانهای منطقه ای می تواند زمینه های گفتگو و تفاهم عملی را در روابط دو جانبه و چند جانبه ایجاد نماید.

ایجاد اتحادیه های نو همکاری های چندکشوری، که  در حقیقت به چند قطبی شدن نظم جهانی منجر می شوند، همان طوری که از منشور شان پیدا است، می توانند، با اجتناب از رویاروی نظامی، در رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به رقابت با ابر قدرت های اقتصادی بپردازند. این گونه رقابتها سالم، و حامل توسعه و رفاه بشریت خواهد گردید. از جهت سیاسی و نظامی از دیکته و اعمال نفوذ قدرت های بزرگ و تعمیل سیاست های "بر وفق مراد خود" جلوگیری به  عمل خواهد آمد.

- نشر شده در شماره یکم، سال هجدهم گاهنامه محبت

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۲۴۷                 سال  یــــــــــــازدهم                    سنبله        ۱۳۹۴ هجری  خورشیدی      اول سپتمبر     ۲۰۱۵