نام ها عوض می شوند، رهبران دو طرف جنگ تغییر می کنند اما یک چیز سالهاست
همچنان ثابت مانده و تغییر نکرده و آنهم جنگ است. سالهای سال است که شعله
های جنگ سرزمین ما را هدف قرار داده و از میان مردم بی گناه قربانی می
گیرد.
عامل جنایت ها گاه طالبان اند، گاه حزب اسلامی حکمتیارو زمانی نیز گروه
حقانی. این سه گروه جنایتکار با تمامی اختلافاتی که دارند در یک مسئله
کاملا توافق دارند و آنهم کشتار و ویرانی افغانستان است. دراین سوی جبهه و
در میان رهبران دولت افغانستان تقریبا بر سر هیچ مسئله ای توافق جدی وجود
ندارد. در میان رئیس جمهور و اعضای کلیدی دولت توافق روشنی بر سر تعریف
تروریزم، عوامل افزایش و تداوم جنگ علیه مردم افغانستان و راههای رسیدن به
صلح و ثبات وجود ندارد. به همین دلیل نه مسئولیت ها به درستی تعریف شده است
و نه کسی مسئولیت حوادث و رخداد های سیاسی نظامی را به عهده می گیرد. رئیس
جمهور قانونا باید مسئول علمکرد دولت باشد اما نه آقای کرزی مسئولیت شکست
های پیاپی دولت خود را پذیرفت و نه اشرف غنی حاضر است که مسئولیت ماه ها
سرگردانی سیاسی و بی نظمی حاکم بر کشور را قبول کند.
کشوری که هم رئیس جمهور دارد و هم ندارد عاقبتی بهتر از این نخواهد داشت.
به نظر می رسد که آقای غنی با آقای عبدالله بیشتر مشکل دارد تا با طالبان و
یا پاکستان. به همین دلیل آقای غنی طالبان را مخالفان سیاسی خود می خواند،
آنچنان که عبدالله تا دیر زمانی مخالف سیاسی و رقیب انتخاباتی او بود. اما
کسی نیست که از آقای غنی بپرسد که طالبان تنها به زبان انفجار و انتحار سخن
می گوید و کارشان ویران کردن و کشتن است. در دولت وحدت ملی چه کسی مسئول
پایان دادن به این کشتار است؟ چه کسی در برابر ویرانی روز افزون کشور باید
پاسخ گو باشد؟ اگر رئیس جمهور به عنوان قومندان اعلای قوای مسلح مسئول حفظ
نظم است، پس این نظم کجاست و این امنیت چه زمانی تامین می شود؟
رئیس جمهور طالبان را مخالفان سیاسی خود می خواند و معاون اول او تفنگ به
دست گرفته و سنگر به سنگر به دنبال طالبان می گردد و آنان را دشمنان امنیت
و آرامش کشور می خواند. اگر میان اشرف غنی و عبدالله تعاریف مشترکی از
تروریزم وجود ندارد ، باید بین رئیس جمهور و معاون اول و بهترین یار دوره ی
انتخابات اش درک مشترکی از مسایل استراتیژیک وجود داشته باشند. چگونه است
که رئیس جمهور قاتلان مردم را همچنان برادر و یا حد اکثر مخالف سیاسی خود
می خواند اما کاسه ی صبر معاون او لبریز شده و به جنگ طالبان همت گماشته
است؟
کشتار در منطقه ی شاه شهید کابل جدید ترین نمونه از سلسله ی جنایت هایی است
که مردم بی گناه افغانستان را هدف قرار داده است. در این حمله ی وحشیانه
نیز عده ی زیادی از مردم بیگناه کشته و یا زخمی شده و زندگی بیش از چهارصد
خانواده به خاک سیاه نشست. طراح این حمله ی وحشیانه نیز سازمان های جاسوسی
پاکستان است و عاملین آن نیز یکی از آن سه دسته ی جنایت کار. اما چیزی که
همچنان گنگ و مبهم مانده موضع رهبران حکومت وحدت ملی است. آیا رهبران
حکومت ملی مسئولیت این جنایت بزرگ را به عهده می گیرند؟ این جنایت در زمانی
رخ داده که آنان مسئول تامین امنیت کشورند. به عنوان افراد مسئول در تامین
امنیت کشور چه سخنی در برابر این جنایت برای گفتن دارند؟ آیا سران دولت
وحدت ملی در مورد عاملین این جنایت توافق نظر دارند؟ آیا رئیس جمهور غنی
واقعا معتقد است که پاکستان مسئول این جنایت است؟ نظر رئیس جمهور در مورد
مخالفان سیاسی نظام و نقش آنها در این حمله ی تروریستی چیست؟
به نظر می رسد نه تنها توافق جدی میان دو رهبردولت وحدت ملی وجود ندارد که
حتی به صورت انفرادی نیز این رهبران قادر به اعلام نظری قطعی شان نیستند.
پاکستان اما سالهاست که با همین رویه با ما مردم ما برخورد کرده است.
سالهای سال است که سرگرم جنگ و جنایت علیه مردم افغانستان است و با همین
جنایت ها روزگار می گذرانند. طالبان و گروه های مزدور داخلی توافق کرده اند
که برای توقف زندگی در افغانستان از هیچ کاری فروگذار نکنند. ما اما همچنان
به توافق نرسیده ایم. زیر بار جنگ و جنازه کمر مان خم شده اما هنوز که هنوز
است قاتلان خود را نمی شناشیم.
|