کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

خجسته الهام

    

 
هوا

 

 

پنجره‌ها را می‌بندم
هوا بايد همان بيرون بماند
هوا بوی خون می‌دهد
بوی باروت
بوی گلوی بريده‌ی سربازان
بوی لاش سوخته‌ی دختری كه هر روز جان می‌كند
در كنار مكان‌های مقدس
و در كنار مكان‌های نامقدس
هوا بوی اشك‌هايی می‌دهد
كه می‌دوند دنبالِ يك لقمه نان
دنبالِ كفش‌های مُدل بالا كه سوار شيك‌ترين ماشين می‌شوند
و بوی خوراك‌ها را با خود می‌برند
هوا بوی دردهای مادری می‌دهد
كه می‌داند فرزندش را دوباره نخواهد ديد
پنجره‌ها را بايد بست
هوا بوی مرگ می‌دهد.

 

 

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۴۵                  سال  یــــــــــــازدهم                     اســـــد        ۱۳۹۴ هجری  خورشیدی       اول اگست     ۲۰۱۵