درین اوخر استاد سترگ جناب داکتر صاحب عبدالله کاظم مطالبی تحت عنوان
"داؤد خان و اردو" از مقالات جناب جنرال صاحب محمد زکریا ابوی مطالبی را
دوباره رو کاغذ آورده اند تا از کار کرد های سردار محمد داود خان یاد آوری
نموده باشند. محبث امروزی من نکاتی است که در بخش دوم این مقاله مورخ سوم
اگست 2015 در سایت مردمی افغان جرمن نشر شده که بنقل از ابوی صاحب نوشته
شده :
" داؤد
خان با بعضی منورین و چیز فهم های آن ولایت( قندهار) دوستی و نظریات
ناسیونالیستی [ملت گرائی] خود را تبلیغ میکرد که تأثیرات آن سالهای بعد به
شکل "ویش زلمیان" و دار ودستۀ آن عرض
اندام نمود و بسیاری آنرا به کمک مالی و فکری داؤد خان میدانند
و حتی آنرا هسته و منبع پرچم و کمونیست
های بعدی می دانند[؟] و برای حمایت های سری سردار مذکور دلایل
می آورند. تمایل دست چپی و تبعیضات لسانی و نژادی [؟] این دسته بعد ها
ضررهای به یک پارچگی وارد ساخت و درد سرهای برای نائب الحکومۀ چندین سال
بعد عبدالغنی خان قلعه بیگی گردیزی به وجود آورد. گرچه او بسیاری از اعضای
این حزب را به شمول پیشرو شان آقای انگار به بند کشید، مگر با تمام تشبثات
جدی خود نتوانست جلو شانرا بگیرد."
نحوه نوشتاری این جنرال محترم اردوی کشور که چهل سال به کلام الله مجید
سوگند خوردند و نظام شاهی را به یک کودتا سفید به شخص دیگری تسلیم نمودند
با کلمات و جملات توهین و اهانت آمیز «دار و دسته ان» نهایت تاثر آور است.
ضمناً « هسته و منبع پرچم و کمونیست های بعدی» را جناب شان کاش قبلاً از
شادروان خلیل احمد ابوی معلومات میگرفتند و بعد مقاله مینوشتند. با کمال
احترام به تمامی نویسندگان مقالات و خواننده این سطور مینویسم که :
زنده یاد محمد رسول خان پشتون در یادداشتی که به علامه حبیبی نوشته اند
تذکار داده که " ریشه تحریک من قبل از سال1307 ش در قندهار موجود بود و در
زمان وضع مقررات و کار سازمان دهی آن ده روز قبل از اغتشاش سقوی یعنی اخر
سال 1307 ش خواهد بود من مرام مشروطه خواهی و تشکیل اتحادیه را به رفقا خود
پیشنهاد کردم که مورد تصویب قرار گرفت. از جمله متحدین من محمد رفیق خان،
مرزا محمد اعظم ایازی، منشی منظور محمد، محمد کریم سر معلم رشدیه، اولیا
الدین خان و معلمان و متعلمان مکتب و غیره بودند. از آنجمله که درست بیاد
دارم مسلم نام آدم مشهوری است که تا هنوز حیات دارد و در قندهار بسر میبرد"
1
بنیاد این حرکت را در قندهار پشتون و در ولایات شرقی ( ننگرهار، لغمان و
کنر) محمد حسن خان صافی گذاشتند.: اشخاص ذیل مؤسسین و رهبران عمده ی حزب را
درکابل ، قندهار و ننگرهار تشکیل می دادند: محمد رسول پښتون، غلام حسن خان
صافی ، استاد گل پاچا الفت ، سید شمس الدین مجروح، عبدالروف بینوا، علامه
عبدالحی حبیبی، علامه عبدلشکور رشاد، فیض محمد انگار ، ارسلان سلیمی ،
عبدلعزیز خاوری، محمد موسی شفیق، استاد قیام الدین خادم، حاکم ناصر خان
مومند،،غلام محمد خان پوپل ، اغا محمد کرزی ، محمد طاهرخان صافی، نیک محمد
پکتیانی، محمد ابراهیم خوا خوږی، انور خان اڅکزی، قاضی عبدالصمد ، نور محمد
قاضی خیل، فتح محمد خټګر، صوفی ولی محمد، غلام دستګیر خان پوپل، استاد
رشتین، عبد الخالق واسعی، محمد علی خان هوتک، نوراحمد شاکر،عبد الرزاق
فراهی، محمد حسن ریدی، خدای دوست خان، محمد نورعلم خان ، ګل شاه خان صافی ،
ظهور اله همدرد، مولوی عبیداله صافی، محمد علم بڅرکی، داکتر نوراحمد بړیڅ،
عبدالصمد ویسا، غلام محی الدین زرملوال، وکیل نورمحمد خان، محمد رفیق
ناصری، عبدالمنان دردمند، داکتر عبدالرحمان محمودی، عبدلهادی خان بحر، محمد
اصف پاس یوسفی، قاضی بهرام اڅکزی، عبدالسلام بارکزی، حاجی خدای دوست، میرزا
پیرمحمد، نورمحمد تره کی و عده ای دیگر.
ارگان نشراتی حزب اول جریده ی انگار به امتیاز فیض محمد انگار منتشر می
شد ( تأسیس مارچ ۱۹۵۱ و توقیف در اپریل سال مذکور ) ، باز جریده ی وْلُس
جای آن را گرفت که از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ به امتیاز گل پاچا الفت انتشار می
یافت. به علاوه قبلاً در سال ۱۳۲۶ (۱۹۴۷) عبدالرؤوف بینوا کتابی به نام ویش
زلمیان، مرکب از یک عده مقالات اشخاص حزبی و غیر حزبی توسط ریاست پشتو
تولنه منتشر ساخته بود. در این کتاب هم روشنفکران ملّی و هم نمایندگان دولت
( مثلاً عبدالمجید زابلی وزیر اقتصاد وقت) نوشته هایی فرستاده بودند.»
2
به نقل از عبدالهادی توخی و ابراهیم خواخوژی، گفته می شود که ویش زلمیان
در شهر قندهار توسط محمد رسول پشتون، کاکا محمد انور اچکزی، قاضی بهرام،
غلام جیلانی الکوزی، عبدالهادی توخی، عبدالصمد کارگر و عبدالخالق واسعی
تأسیس شد. (۳)
محمد حسن ضمیر صافی؛ صدیق الله رشتین ، محمّد گلاب ننگرهاری و گل پاچا
الفت را مؤسس گروه مذکور معرفی می کند، اما شاه محمود حصین به این نتیجه
رسیده است که جنبش جوانان بیدار (ویش زلمیان) در شهر های کابل، قندهار،
هرات، ننگرهار و مزار شریف جوانه زد و سپس افراد همفکر در شهر کابل گرد
آمده و آن را به یک سازمان سیاسی تبدیل کردند.
ولی زلمی، می نویسد که ویش زلمیان در سال ۱۳۲۵(۱۹۴۹ میلادی) در کابل و
در منزل نور محمد تره کی واقع در "جوی شیر" بطور مخفی تأسیس شد و نخستین
کنگره ی آن نیز در سال ۱۳۲۷ (۱۹۴۹ میلادی) در اوایل ماه ثور ( اردیبهشت) در
منزل نور محمّد تره کی در قلعه ی عبدالمجید زابلی واقع در دارالامان ،
برگزار گردید (۴) .
شاه محمود حصین اسامی ۲۱ تن از اعضای کنگره ی مؤسس ویش زلمیان را ذکر می
کند که عبارت اند از : نور محمد تره کی، عبدالرؤوف بینوا، گل پاچا الفت،
قیام الدّین خادم ، صدیق الله رشتین، فیض محمد انگار، محمد ارسلان سلیمی،
نیک محمد پکتیانی، گلشاه صافی، پاینده محمد روهیلی، عبدالقدوس پرهیز، محمّد
ظاهر، نور محمد پونده، عبدالکریم نزیهی (جلوه)، لعل محمد احمدی، عبدالصمد
پتک، غلام رحمان جرار، ولی زلمی، عبدالهادی خوژمی، شاه مراد و ابوالحسن.
کنگره ی مؤسس هیأت مدیره ی را متشکل از نور محمد تره کی، عبدالرؤوف بینوا ،
قیام الدین خادم و محمد ارسلان سلیمی انتخاب کرد (۵).
دستگیر پنجشیری می نویسد که نخستین جلسه ی گروه ویش زلمیان بعد از کنگره ی
مؤسس در منزل میر محمد صدیق فرهنگ دایر شد که در آن جلسه میر غلام محمد
غبار نیز به عضویت این گروه در آمد. از این که نخستین جلسه ی حزبی در منزل
میر محمد صدیق فرهنگ دایر شد، چنین بر می آید که آقای فرهنگ از ابتدا عضو
ویش زلمیان بوده است. پنجشیری می افزاید در سومین جلسه که در پغمان دایر شد
غبار و فرهنگ هر دو از گروه ویش زلمیان جدا شدند که دلیل آنهم نفوذ عوامل
زابلی و سردار داود مانند تره کی و حسن صافی در حزب بودند (۶)
میگویند حسن خان صافی کتابی بنام « حضرت صاحب شوربازار کیست؟» نوشته بود
که جنجال عجیبی در همان زمان خلق نموده بود. آدمسکو مسویل و دیوید کانوفسکی
در کتاب« تاریخ نوین افغانستان» مینویسند که رسول خان پشتون در سال 1947
بنیاد این حزب را در قندهار گذاشت. ادعا اینکه تره کی بنیاد گذار این حزب
باشد از ریشه غلط است.
قابل یاد آوریست که فراکسیون پارلمانی ویش زلمیان با افراد و شخصیت های
دیگری چون میر غلام محمد غبار و عبدالرحمن محمودی در شورا هماهنگ بودند.
نمایندگان ویش زلمیان و افراد هم جهت « جبهه ی ملی» عبارت بودند از : گل
پاچا الفت ، عبدالحی حبیبی، صلاح الدین سلجوقی، عبدالهادی داوی، مولوی خال
محمد خسته، محمد کریم نزیهی، نظرمحمد نوا، میرغلام محمد غبار، دکتر
عبدالرحمان محمودی و غیره. پس از آن که آراء و افکار اعضای ویش زلمیان
شفّاف تر گردید و همسویی عده ای از اعضای مؤسس آن با زابلی و سردار محمد
داوود آشکار شد، حزب به دو جناح تقسیم شد. جناحی که شامل قاضی بهرام ،
عبدالهادی توخی، عبدالحی حبیبی، عبدالرؤوف بینوا، گل پاچاالفت و فیض محمد
انگار می گردید مخالف همکاری و وابستگی به عبدالمجید زابلی بودند و جناح
دیگری که مرکب از نور محمّد تره کی، غلام حسن صافی بود از زابلی حمایت می
کرد . جناح اول قدرتمند تر از جناح دوم بود و اگر آن وضعیت ادامه می یافت
بر حزب مسلّط می شد. چنین وضعیتی حزب را از اختیار زابلی خارج می ساخت و
محمد داوود خان هم به هدف نمی رسید. به همین دلیل داوود و زابلی از حمایت
ویش زلمیان (جناح اول ) دست برداشتند تا این که بعد از تظاهرات هواداران
محمودی و غبار در سال ۱۳۳۱ که در اعتراض به دستکاری ها در انتخابات دوره ی
هشتم مجلس شورای ملّی ،سران ویش زلمیان و سایر احزاب دستگیر و زندانی شدند.
آن عده از رهبران ویش زلمیان که در سال۱۳۳۱ ( اوایل سال ۱۹۵۲) در محابس
کابل و قندهارزندانی شدند عبارت بودند از: محمد انوراچکزایی، عبدالهادی
توخی، غلام جیلانی الکوزایی، قاضی بهرام ، قاضی عبدالصمد ، محمد یوسف مجددی
(در محبس کابل)، فیض محمد انگار، محمد علم اچکزایی و حاجی محمد حسین هوتکی
( در محبس قندهار). محمد رسول پشتون در ولایت بغلان محمد عزیز توخی جداگانه
محبوس گردید. یک نفر از این ها (خدای دوست خان) در سال هشتم حبس خود در
زندان کابل وفات نمود، و محمد رسول پشتون، عبدالهادی توخی، قاضی بهرام خان
و محمدعزیز توخی تقریباً یازده تا دوازده سال در محبس بماندند. محمد انور
اچکزایی در سال چهارم از محبس خارج شد. همچنین محمد ابراهیم خان خواخوژی
قبلاً در سال ۱۳۲۹ برای چهار ماه محبوس گردیده بود. به تعقیب آن حزب ویش
زلیمان در دوره ی صدارت سردار محمد داوود خان (۱۹۵۳) عملاً از صحنه ی سیاست
خارج کرده شد، تنها از جمله اعضای حزب ویش زلمیان، نور محمد تره کی به
عنوان وابسته ی مطبوعاتی به واشنگتن و عبدالرؤوف بینوا به هند فرستاده شدند
و عبدالحی حبیبی که نماینده شورای ملّی بود به پاکستان هجرت کرد. حبیبی در
پاکستان نشریه ای را به نام" آزاد افغانستان" منتشر می کرد و در آن از دولت
افغانستان و آل یحیی (خانواده ی سلطنتی) انتقاد می نمود.
میگویند اعضای ویش زلمیان به صد ها نفر میرسید کهلیست محدودی از اعضای
ویش زلمیان که پشتون صاحب نوت نموده بود:
از قندهار:
آغا محمد رحمانی، آغا محمد کرزی، ټېک چند، چټ ملا اختر محمد اخوند زاده،
حاجی خدای دوست
محمد آصف پاس یوسفی، حاجی محمدانورخان اڅکزی، حاجی محمدحسین، حضرت محمد
یوسف مجددی، داس، سیدعبدالوهاب ، شېراحمد رحمانی، عبدالاحد عارض، عبدالحی
حبیبی، عبدالرحمن دندان ساز، عبدالرحیم کندهاری، عبدالشکور رشاد، عبدالصمد
افشاری، عبدالغنی خان میوندی، عبدالهادی هادی، عبدالواحد، غلام جیلانی
الکوزی، غلام دستگیر پوپل، غلام رفیع الدین مجددی، فضل محمد خان، قاضی
بهرام اڅکزی، قاضی عبدالصمد، محمد ولی زلمی، محمدابراهیم خواخوږی، محمد
اعظم ایازی، محمدحسین ریدی، محمدحسین طالب، دین محمد ژواک، محمدرسول پشتون،
محمد رسول، مسلم کاکړ، محمدرفیق ، محمدعلم بڅرکی، محمدعلی، محمدکریم اسحق
زایی، محمد نورعلم، نوراحمد بړېڅ، نوراحمد شاکر، وکیل نورمحمد.
از کابل :
اولیاءالدین خان، داکتر علی احمد، عبدالرشید لطیفی، سیفی، شاه مرد ملیا
صافی، سید شمس الدین مجروح، محمد صدیق الله رښتین ، عبدالحبیب صافی،
عبدالرحمن محمودی، عبدالرزاق فراهی، عبدالرووف بینوا، عبدالقدیر فهیم،
عبدالله بختانی خدمتگار، غلام حسن خان صافی، غلام محمد غبار
غلام محی الدین زرمتی، فضل ربی پژواک، فیض محمد انګار ، قیام الدین خادم ،
گل پاچا الفت، محمد ارسلان سلیمی، محمدطاهر صافی ، محمدکریم سرمعلم،
محمدموسی شفیق، منشی منظورمحمد، مولینا عبیدالله صافی، نورمحمد تره کی، نیک
محمد پکتیانی
خواننده گرامی توجه نموده باشند که از «دارو
دسته» که نام بردم کدام یک « هسته
و منبع پرچم و کمونستها» بودند. از بنیان گذاران حزب دموکراتیک
خلق که در گنگره موسس آن اشترک داشتند بیست و هفت نفربود که در ذیل ملاحظه
میفرمائید صرف نور محمد تره کی در ویش زلمیان نصب شده بود که بعد از گیر
وگرفت و زندان افتادن آن فرزانه گان با کمال خاطر اتشه مطبوعاتی را در
سفارت واشنگتن اشغال نمود. : نور محمد تره کی، ببرک کارمل، دکتور صالح
محمد زیری، سلیمان لایق، نور احمد نور، محمد ظاهر زدران، محمد ظاهر افق،
عبدالکیم هلالی، عبدالوهاب صافی، عطا محمد شیرزوی، عبدالله جاجی، آدم خان
جاجی، غلام محی الدین زرملوال، محمد طاهر بدخشی، دستگیر |نجشیری، دکتور
شاولی، بارق شفیعی، سید نور الله کلالی، عبدالقیوم قیوم، عبدالهادی کریم،
اکرم کارگر، سلطانعلی کشتمند، کریم میثاق، ملا عیسی کارگر، شهرالله شهپر،
عبدالحکیم شرعی جوزجانی، انجنیر خالیار و همچنان چهار نفر روی معاذیری غیر
حاضر بودند که عبارتند از: میر اکبر خیبر، دکتور اناهیتا راتب زاد،
عبدالقدوس غوربندی و اسمعیل دانش.
آنچنان که رسول خان پشتون نوشته طرح مفکوره ویش زلمیان در 1929 اوخر
سلطنت امانیه گذاشته شده بود و دور قوماندانی سردار محمد داود خان در سال
1314( 1935) الی 1317 ( 1939) نائب الحکومه و قوماندان عسکری قندهار بود و
درین دوران دهشت و بربریت سردار هاشم داود خان ضرورت به تشبث سیاسی نداشت
هر چه بود در ضدیت کاکا ( اندرش) سپهسالار شاه محمود خان بود اگر پشت پرده
به نفع خود حلقه های ایجاد مینمود مانند دکتور حسن شرق، دکتور سهیل، حیدر
خان عدالت و... در دوران وزارت دفاع و صدارت سردار مرحوم امتیازات میگرفتند
نه اینکه در زندانها بپوسند.
************************
1ـ محمد داود مومند ــ د ویش زلمیانو د نهضت لوی مشر محمد رسول خان پشتون
ــ 4 جولای 2015 افغان جرمن.
2 ـ میر غلام محمد غبار ــ افغانستان در مسیر تاریخ ، جلد دوم ــصفحات۲۴۰
- ۲۳۹.
3- دستگیر پنجشیری ــ ظهور و زوال حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، ص ۱۱۴.
۴- همان منبع ، ص ۱۱۵ .
۵- همان منبع ص ۱۱۵ – ۱۱۶
6 ـ همان منبع ص ۱۱۶ ، ۱۱۸ و ۱۱۹ .
|