من امروز
با خودم پیمان نمودم!
که دیگر انتحار و انتحاری را،
به خاک تیره بسپارم!
و هر جایی که ویران کرد،
همانجا زیرخاکش می نهم... من خاکدان سازم!
دگر من نام اورا؟
با آب و تاب هرگز نگیرم
چرا که ؟ هر قدر با شرط و فرط؛
از او سخن گویم،
جسارت می کند،
بار دگر او،
رو سیاه تر آید!
چرا؟ من - به هر اسم و به هر رسمش؛ دگر خاکی نریزم؟
دگر هر یاد و بودش را به گور تیره نسپارم؟
چرا؟ من؟...
سخن از آرزو های درخشان؛
از یکی فردای تابان؛ باز ننویسم؟
خدا را!
دیگر از این انتحاری ها - دلم خونبار گردیده...
تو اسم این سیه رو ها ... ز روی پرده ی هستی؛ همه نابود می ساز!!!
زینب کبیر
|