کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

همایون باختریانی

    

 

استاد محمد سعید مشعل (مشعل هنر) 

 ( 1292 ش  -   1376 ش / 1913- 1997 م)

 

 

 

 

 

استاد محمد سعید مشعل غوری در پهلوی مجسمه اش در استرالیا

 

 

        محمد سعید مشعل فرزند حاجی محمود خان غازی غوری در سال (2129  خورشیدی/1913میلادی) در قریه­ی نیلی ولسوالی تیوره­ی ولایت غور متولد شد. مشعل علوم متداوله را نزد پدر، کاکا و بزرگان محل فراگرفت. کاکایش سلطان محمد، خطاط و تذهیب کاربود و ذوق هنری خوب داشت.  پدرش مشعل -حاجی محمود- از سرداران ملی بود که در جنگ میوند شرکت داشت،  او در نقاشی و خطاطی نیز مهارت کم نظیر داشت و شرق شناس هم بود  که در کتابخانه­ی او نسخه های بینظیری از نگار گران و نقاشان مشهور هرات موجود بود.  مشعل در گفتگویی که در دوران طالبان با او انجام شده بود در مورد آثار خود گفت :« در سال  1362  شمسی (1983 میلادی) سه هزار جلد کتاب بسیار ارزنده و گرانبهای پدر خود را از غور به هرات آوردم. متأسفانه در اثر یورش های پی در پی روس ها منزل ما در آتش سوخت و از آثار بنده یازده مجلد نفیس نیز طعمۀ آتش شد. این حادثه بزرگترین ضربۀ روحی و روانی را بر من وارد ساخت، زیرا از میان همه آثار چند ورق پاره سوخته را با حرمان جمع آوری کردم.»

مشعل از کودکی به هنر علاقمندی خاص داشت. پدرش که استعداد جبلی پسر را مشاهده کرد، از هیچ نوع تشویق و ترغیب اوجهت شگوفایی استعدادش فروگذاشت نکرد. باید تذکر داد که مشعل تحصیلات ابتدایی را در زمان امان الله خان در مکتب های نوبنیاد و مدرن کابل به پایان رساند . با سرنگونی حکومت امان الله خان فامیل مشعل، کابل را ترک کرده  به غور آمدند.

مشعل بعد از وفات پدر مهربانش در سال ( 1320  شمسی / 1941میلادی) غرض کسب بیشتر علم و هنر از غور به هرات نقل مکان نمود. او در هرات بحیث معاون صنایع فنون ملی که تحت ریاست افتخاری آقای ملکیار تأسیس یافته بود تعیین گردید. مشعل درین موسسه شعبات میناتوری، حکاکی، حجاری، سرامیک مجسمه سازی، سراجی و امثال آن را دایر نمود.

مشعل، هنرمند چند بعدی بود خط ثلث، نستعلیق و شکسته نستعلیق را زیبا مینوشت؛ او شاعر خوش کلام بود که اشعارش مانند اکثر شعرای کهسار مملو از وصف طبیعت و ظرافت میباشد. مشعل، نقاش، مجسمه ساز ، تدهیب کار و میناتوریست ورزیده ای بود . استاد مشعل بذله گو و شوخ طبع گاهی هم  دوتار مینواخت و چون در روزگار وی، دیگر هنر قطاعان، جلدسازان، جدول کشان و وطالان خریداری نداشت، ورنه دست به دامن آنها هم میزد .  طبق نوشته ی « محمد بهزاد سلجوقی » مشعل یکی از استادان مجرب هنر میناتوری است که نه تنها در هنر میناتوری مقام استادی داشت، بلکه در هنر های زیبا مانند خطاطی ، تذهیب، سنگ تراشی و سنگ شناسی نیز استاد بود.»

 

 

در تابلوی میناتوری فوق که استاد مشعل نگاشته، استادانی را تمثیل میکند که مشغول نقر نقوش و تزئینات گل و گیاهی  سنگ هفت قلم هستند.  این سنگ مقبره،  یکی از شهکار های دوره­ی تیموریان است.در کنار استادان فن، امیر علی شیر نوایی(پدر هنرمندان ) را ترسیم نموده که با تعجب به هنرمندان نگاه میکند. این سنگ مستطیل شکل  توسط قلم های پولادین نقاشی و خطاطی شده است که به فرمایش سلطان حسین بایقرا برای تربت خودش ساخته شده بود تا بعد از مرگش بر قبر وی بگذارند.  این سنگ در مدت هفت سال در هفت نوبت ساخته شد که در نوبت هفتم خطاطی آن صورت گرفت. استاد که این سنگ را کندن کاری نموده نامعلوم است.

 

  

 

 

 فوتوی فوق از قسمت سالم سنگ هفت قلم در سال 2010 میلادی یعنی بعد از سپری شدن 513 سال از ساختن آن، توسط  نویسنده این سطور عکاسی شده است. گنبد خانه ای که در دورنمای یا بگ روند این سنگ در تصویر استاد مشعل مشاهده میشود توسط امیر عبدالرحمن خان در سال 1886 میلادی به بهانه  آن که مورد استفاده­ی نظامی روس ها در حمله­ی احتمالی آنها به هرات قرار نگیرد عمداً ویران شده است؛ اما همین سنگ هفت قلم و چند مینار مصلی با مقبره­ی گوهر شاد بیگم پا بر جا است. ترسیم این مسجد و مقبره توسط استاد نشان میدهد که استاد مشعل از همه­ی دقایق تاریخی وطنش واقف بوده و بواسطه­ی قدرت تخیل بی همتای خود آن زیبایی ها را میدیده   است.

"عبدالغفور آرزو " نويسنده و پژوهشگر افغان بر اين باور است كه روانشاد مشعل، حافظ ميراث گرانبهاي مكتب بهزاد بود: "مشعل در طور هرات، اين شعله قدسي را بر افروخته، شعله اي كه در روشنايي آن ماني و ميرك و بهزاد تولد ديگري دارند‍ شعر و شور مشعل از بهارستان جامي رنگ گرفته، مينياتورش از هنرستان بهزاد آهنگ، و به حق آينه هنرنماي مكتب هرات است .

   

 

 

ته ستونی گلدانی زینت کاری شده

توسط استاد مشعل.
 

استاد مشعل از مفید بودن هنر نقاشی برای بیشبرد امور روزمره­ی انسان آکهی داشته و روی این اصل   هنر میناتوری را که یادگار از اسلاف ما بوده است جز مضامین دارالمعلمین هرات وقت درآورد  و شاگردان صنوف عالی، این هنر را بصورت عملی و نظری فرا گرفتند.

مکتب هنر ی بهزاد که هم اکنون بنام « لیسۀ هنری بهزاد» در مرکز شهر هرات فعالیت میکند، از یادگار های ارزشمند است که توسط استاد مشعل بنیان گذاشته شد. این مکتب در سال 1325 شمسی (1946 میلادی) تأسیس شد، سی و شش شعبه داشت که بیش از هزار شاگرد درین رشته ها زیر نظر استاد آموزش می دیدند.

محمد سعید مشعل در طول نیم قرن حیات هنری خود شاگردان فراوانی تربیت کرد که از مهمترین آنها می توان از خلیل ازهرهروی، سید مقصود خوشبخت، کریم رحیمی، محمد ناصر طالب و عنایت الله احراری نام برد.

در آثار میناتوری و نقاشی های استاد روح لطیف هنر های مشرق را لمس مینماییم آنطوریکه مولانا، حافظ، جامی و عطار آن لطافت ها را در اشعار شان جاداده بودند  او این زیبایی ها را توسط گردش قلم موی با رنگ های مرغوب روی صفحه­ی نقاشی ماهرانه جا داده،  تصویر و خلق همین  پدیده های زیبای هنری بود که مکتب بهزاد  در منطقه زنده شده  و شهرت استاد را به بیرون از مرز های این سرزمین نیز منتقل نمود.

دران روزگاریکه استاد خلیلی در هرات بود مشعل از خرمن آگاهی ادبی او خوشه چید و به سبک هندی علاقه پیدا کرد .

 محمد رفیع اصیل نویسنده و پژوهشگر افغان در کتاب «رنگ و رنج» نوشته است: « درین دوره کمالات روحی و سیر تفکر استاد با شاخصه های توحیدی شگوفا میشود و در عین زمان شعر و تخیلات شاعرانه او را به وادی فراموش شده­ی میناتوری می کشاند.»

او بر علاوه از کار های هنری به کار های دیوانی نیز پرداخت؛ ولی این کارها هیچ گاه مانع خلاقیت های هنری او نشد و مردم همواره او را به صفت یک هنرمند میشناختند.  او سال ها حاکم جوند، کهسان و گلران هرات بود. زمانی هم معاون مرکزی خزانه داری کابل بود. او در سال( 1322 خورشیدی/ 1943 میلادی) به فرمان محمد ظاهر شاه، پادشاه وقت به حیث سناتور انتصابی در مجلس سنا انتخاب شد. چندی مدیر تحریرات ولایت هرات و حتا رییس بلدیه آن شهر گشت؛   هنگامیکه  ( 1335 خورشیدی / 1956 میلادی) به سمت رییس بلدیه انتخاب شد، در هرات بازار صنعتگران را ساخت که جایگاهی بود برای رشد استعداد هنرمندان و صنعتگران.

 

 

تذهیب که نقاشی های بدیع و زیبا برای کتابها و جُنگ اشعار شاعران به کار میرفت و کناره­ی اوراق را با طرح های از شاخه ها و ساقه و گل و برگ و بند های اسلیمی و گل های ختایی می آراستند استاد را جلب نموده و او هم به نوبه خود آثاری ازین نوع پدید آورد که یکی ازان تذهیب بخشی از قران پاک است که خوش نویسی آن به خامه­ی استاد عطار و با خط ثلث صورت پذیرفته است. استاد مشعل، میناتوری شیوه­ی دوره­ی تیموریان را که ترکیب بندی های متقارن و دایره وار زیبایی است با رنگهای غنی و سرشار با تمام دقایق و زیبایی آن پدید میاورد و این شیوه را بر روی کوزه و صراحی نیز برای شاگردانش آموخت.

گچ بری که کار معماران است و بار دگر در هرات باب شده است؛ اما گچ بری هنری و مقرنس کاری تنها از هنرمندان این شیوه ساخته است و بس، این هنر با نقاشی پیوندی زیادی دارد. از کار های بینظیری استاد مشعل در رشته­ی گچ بری، طراحی محراب شبستان مسجد جامع هرات است که آنرا با مهارت توسط شاگردان خود اعمار نموده که تا هنوز پابرجاست.

ازو دفتر های زیرین با خط زیبای محمد وزیر کرخی خوش نویس بنام، کتابت شده است:

1 – اشعار مشعل غوری هروی با مراثی و تقریظ.(خشک وتر) (ای داغ)

2 _ صیقل ایمان در سه جلد.(پیرامون علم عقاید)

3- زبان گفتاری مردم غورات.

4 – تاریخ غورات.

5 – چه در کجاست. (آثار تاریخی و معادن مهم افغانستان).

6- «مشعل هنر » از مهمترین آثار استاد مشعل است.

 

این نقاشی و تذهیب دل انگیر بر دیوار ساختمان ولایت هرات خلق دست هنر پرور استاد بود که توسط هنر سیتزان  از بین رفت.

    شیوۀ کار استاد ادامه­ی هنر شکوهمند تیموریان است؛ اما از نگاه دیگر ، دیوار نگار ی های استاد کار نقاشان مغرب را به یاد می آورد.  مشعل در دوران سیادت طالبان رنج عظیمی برد، گنجینه­ی بزرگ هنری وی را نابود کردند بخصوص آن تندیس های چهار اسپ را  بر چهار گوشه­ی حوضی در پارک گلها ساخته بود که مایه­ی شگفتی مسافرین و نظاره گران میشد.

 استاد در باره­ی تندیس های اسپ که در ایام جوانی آنها را حجاری کرده باری گفته بود: « به طور ناگهانی از پارک گلها میگذشتم و میخواستم به طرف خانه­ی خود بروم، دیدم که در میان حوض اثری از اسپ های سفیدی که هر روز آنها را میدیدم و در ایام جوانی حجاری کرده بودم نیست. ناگهان حالم منقلب شد و بر زمین خوردم هر زمانیکه ازانجا میگذشتم، چشمانم را میبستم تا آن صحنه­ی تلخ را به خاطر نیاورم.»

 و سرانجام استاد در همان روزگار یعنی در سال( 1376 خورشیدی/ 1997 میلادی) 12 دلو جان به جان آفرین تسلیم کرد و در کنار آرامگاه امام فخر رازی برای همیشه خوابید. «مشعل هنر» نام اثری از استاد مشعل است و بهترین لقب برای استاد همین «مشعل هنر» خواهد بود.

                               درین هفتاد سال از عمر بیجا سوختم مشعل

                                          کنون باید تحمل کـــرد زیرا نیستم دیری

                        استاد محمد سعید مشعل غوری

 

ختم

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۴۴                  سال  یــــــــــــازدهم                      سرطان/اســـــد        ۱۳۹۴ هجری  خورشیدی       ۱۶  جولای     ۲۰۱۵