هنوز ۴۲ سال از
آن روز میگذرد که بیانه خطاب به مردم افغانستان گوشهای مردم افغانستان را
به طنین درآورد . من ۱۹ سال بیش نداشتم که سردار محمد داوود خان : پسرعم
خود را خلع ید نمود و رژیم جدید بنام جمهوریت مانند پدیده جدید در تاریخ و
قاموس سیاسی افغانستان آذین بست .
من حرفِ در مورد
قهرمان سازی های دروغین برخی که انقلاب زاده تفکر این و یا آن است ؟ کی ها
در آن دست داشتند ؟ و چند انقلاب دیگررا راه اندازی کردند ؟ ؛ حرفی ندارم
.
من سخنی در مورد
انانی که در عقب سردار محمد داوود خان چها که نگفته اند؛ نمی گویم . به
خصوص برای آنعده که ( نمک خوردند و نمکدان شکستند) . با تاسف برخی این
لفاظی ها را از زبان و قلم افرادی میخوانیم که در دسترخوان سردار بزرگ شدند
و اولین افراد بودند که درشهادت موصوف و خانواده اش دست خود را خونین
نمودند .
کلام من روی
نبشته های است که روز تا روز از گفتار و بیان « خطاب به مردم افغانستان »
سردار محمد داوود خان استفاده میبرند و گوشه های آنرا به نفع خویش و یا
احزاب مورد نظر می چرخانند .
از همه اولتر از
محمد حسن شرق و یا انجنیر کریم عطایی و یا محترمه نصیبه اکرم حیدری نام برد
که در این سند مهم دست برد زده اند و به نحوی بنابر تمایلات حساب شده تزیید
و تنقیص نموده اند .
بناٌ
استادعبدالله کاظم و اخیرا احسان لمر این تغییرات را رو نموده و خدمت
هموطنان طی یادداشتها و مقالات ارایه کرده اند . باوجودیکه این بیانه در
وقت و زمانش در تمام نشراتی داخلی به زبانهای پشتو و دری و انگلیسی انتشار
یافت و تمام مردم افغانستان با صدای شخص رییس جمهور از طریق رادیو کابل
استماع نمودند .
من بنابر رشته
مورد علاقه خویش ( تاریخ و جغرافیه ) به این پدیده جدید سیاسی بیشتر تعمق
نموده بودم و تلاش داشتم تا تمام اسناد این رویداد را جمع اوری نمایم تا در
اینده از آن استفاده ببرم . روی این منظور بیشترین روزنامه ها و جراید و
مجلات را بدست آورده و با ضمیمه یادداشتهای شخصی ام ؛ به شکل کلکسیونها در
آورده و تا چند سال قبل در کابل نزد فامیلم وجود داشت . که با تآسف
بنابرحوادث دو دهه اخیر به تاراج رفت و فقط برخی کمی از انها باقی مانده
است .
انچه را که من
دراین مختصر اشاره میکنم که این بیانیه بنابر افواه و بگو مگو های بیشماری
؛ توسط رهبری ح . د .خ . ا نوشته و به شخص سردار محمد داوود خان داده شده
تا انرا قرآت نمایند .
استاد محترم
عبدالله کاظم از روزنامه جمهوریت نام برده اند که این بیانه در آن انتشار
یافت و دست زدن به این بیانیه گناه جبران ناپذیر است و یقینا حیثیت هر
نویسنده و مؤرخ و محقق را زیر سوال میبرد .
یقینا هموطنان
ما به یاد دارند ؛ مجله دو ماهه یا سه ماهه به همین عنوان « جمهوریت » نیز
این بیانیه را انتشار داده است و کلکسیونهای آنها اگر از قاچاق چیان کتاب و
آثار تاریخی نجات یافته باشند ؛ کماکان در کتابخانه های دولتی و شخصی وجود
دارد . هنوز به یاد دارم که کاپی نوشته قلمی « خطاب به مردم افغانستان »
محمد داوود خان ( کلمه سردار بنابر هدایت شخص رییس جمهور دیگر در رادیو و
مطبوعات به چشم نمی خورد ) در روزنامه و مجلات عکس برداری شده است وموجود
میباشد . همچنان این عکس نوشته های موصوف در سالنامه کابل سال ۱۳۵۲ هـ ش
به صورت کامل وجود دارد که نشاندهنده خط و قلم سردار محمد داوود خان
میباشد . پس با در نظرداشت خط و کتابت محمد داوود خان امکان نوشته بیانیه
« خطاب به مردم افغانستان » توسط شخص دیگر چون رهبری ح . د .خ .ا و یا
حلقات وابسته به آنها ؛ بعید به نظر میرسد حتی ناممکن است .
با اضافه اینکه
در تاریخ ۴۲ سال اخیر تاریخ افغانستان اولین و اخرین بیانه است ؛ که تمایل
و وابسته گی افغانستان را به بلوک های شرق و غرب با فیصدی کمترنشان میدهد .
گرچه اشاراتی در مورد اتحادشوروی به چشم میخورد؛ نه به اندازه که بافریاد
میگفتند « ... کسانیکه با شوروی بزرگ نیستند افغان نمی باشند ... » نکته
رُک و راست گونه در بیانه موصوف دیده میشود که محمد داوود خان را از زد و
بند های بعدی می رهاند . شاید با تمایلات بلند پروازانه همراه باشد اما هدف
را به صورت دقیق دسته بندی نموده بود .
هموطنان و
محققین سخنان زیادی در مورد خانواده ال یحیی و کارکرد های آنها در طول حدود
۵۰ سال نوشته اند . هر کدام آنها را مانند: نادر خان ، هاشم خان ، شاه
محمودخان ، محمد داوود خان تا محمد ظاهرشاه با کنجکاوی های به بررسی گرفته
شده است و چندین بار آنها را از قبر بیرون نمودند و مورد کالبد شگافی سیاسی
قرار داده اند . ضرورت نمی بینم که در مورد انها سخنانم را بچرخانم . آنچه
که از محمد داوود خان منحیث خط مشی ۵ ساله الی ۲۵ ساله به جا مانده همانا
بیانیه « خطاب به مردم افغانستان » است . فقط با درنظرداشت کتابت و قلم
محمد داوود خان نظر من اینست که این بیانیه را خودش تحریر نموده است و اگر
تاثیرات از پیروان شوروی در آن دیده میشود دور از امکان نیست و باید هم
میبود تا بخشی خاص مردم و دولت های سوسیالستی را در چنان مقطع زمانی با خود
میکشاند .
در نتیجه میتوان
نوشت آنانیکه خود توانایی نوشتن بیانیه خویش را نداشتند و منتظر نوشتن
بیانیه خویش توسط افراد معین بودند. چگونه میتوانند برای کسی دیگر بیانیه
بنویسند . فراموش نکنیم با وجودیکه در تمام جهان بیانیه های سیاسی و
دیپلوماسی را برای روسای جمهور و صدراعظم ها ؛ اشخاص ویا گروپ های خاص
مینویسند . و بعدا توسط کارشناسان و دستیاران زعمای دولتی ؛ در آن تنها
تکیه کلام های روسا جاگزین می گردد . در حالیکه در بیانیه « خطاب به مردم
افغانستان » تا جاییکه دیده میشود همه حرفهای محمد داوود خان است . زمانی
این کلمات به یقین مبدل میشود که خطوط و واژه های آنرا با بیانیه ها و
گفتار های شفاهی بعدی رییس جمهور به مطالعه گرفت
|