کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

میر حسین مهدوی

    

 
چند کلمه در مورد یک کلمه

 

 

 

 

کلمات هم عجب دنیایی دارند. بعضی کلمات مثل بعضی آدم ها آنقدر تازه و پرطراوت اند که هرچه به آنان فکر کنی و هر چه در مورد سرشت و سرنوشت آنها فکر کنی بازهم خسته نمی شوی. مثلا همین کلمه ی دم دستی و ساده ی  " خوش" را در نظر بگیرید. "خوش" اگر به تنهایی بیاید، یعنی وقتی که فقط خودش باشد و خودش، معمولا به معنای شاد و خندان است و حالت را توصیف می کند. در این صورت نام دستور زبانی اش قید است. خوش گاه به اول جمله می آید و در آخر آن عموما الف اضافه می شود. در این صورت به جمله شکل دعایی – آرزویی می دهد. حافظ می گوید  که " خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود". یا وقتی که حضرت عراقی می گوید " خوشا دردی که درمانش تو باشی/ خوشا راهی که پایانش تو باشی".

بعد همین کلمه ی ساده و دم دستی "خوش" را اگر در کنار کلمه ی دیگری بگذاردید و آنرا به صورت ترکیبی به کار ببرید، شیرینی شنیدن صدای این کلمه ی جادویی زیاد تر می شود. دل به اضافه ی خوش را می شود به صورت "دل خوش" نوشت. در این حالت خوش همچنان به معنای شادمانی است. اگر جای خوش و دل را تبدیل کنیم و بنویسیم " خوش دل" در این صورت معنای خوش کاملا تغییر می کند. خوشدل ( خوش دل) یعنی دلی که صاف و صادق است، دلی که آراسته و پاک است. یعنی کلمه ی خوش که تا حالا نقش قید را بازی می کرد و فقط وضعیت آنی و صوری را شرح می داد حالا وضعیت پایدار و مستقر را توضیح می دهد و تبدیل به صفت شده است. وقتی می گوییم " خوشرو" منظور مان قطعا این نیست که طرف روی شاد و خندان دارد. منظور مان اینست که طرف روی زیبا دارد. می بینید که در این حالت نیز "خوش" ازنظر کاربردی تبدیل به صفت شده و از نظر معنایی نیز به شکل عجیبی گسترش یافته است. " خوشخو" نیز از همین خانواده است.

در گویش ایرانی به خانم زیبا می گویند " خوشگل" ( خوش + گِل). در این حالت دامنه ی معنایی خوش بسیار وسیعتر از مثال های قبلی است. زن زیبا کسی است که جان او، خمیرمایه ی هستی او و در یک کلام  گِل (  ) او خوش است. می بینید که به جای کلمه ی خوش ( در همین عبارت پایانی حقیر) کلمات زیادی را می شود به جای خوش گذاشت که معنای آن همچنان درست باشد. زن زیبا کسی است که جان او، خمیرمایه ی هستی او و در یک کلام گِل او خوب / زیبا/ اصیل/ پاک/قابل انعطاف و... باشد. تازه در این حالت به نظر می رسد که خوش می تواند حتی به معنای اصیل و قیدی خود نیز به کابر برده شود. زن زیبا کسی است که گِل او شاد و خندان باشد.

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۴۱                    سال  یــــــــــــازدهم                      جوزا         ۱۳۹۴ هجری  خورشیدی         ۰۱ جون     ۲۰۱۵