کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

داکتر اسد الله شعور

    

 
داکتر فیض الله ایماق و کتاب جدید شان
                                        سوزِ دل (دل سوز لری)
 

 

 

 

     جناب داکتر فیض الله ایماق از ژورنالیستان پرکار و پژوهشگران فعال عرصه های مختلف فرهنگ کشور عزیز ما هستند که در تداوم نیم قرن اخیر در هیچگونه شرایطی دست از کار نکشیده و دل از قلم و نوشتن نبریده اند.

     در سال ١٣٤٣خورشیدی که نگارنده تازه پا به لیسه ی نوتشکیل نادریه گذاشت؛ استاد مضمون دری وی جوانی بود که تازه از دارالمعلمین کابل فراغت یافته، روزهای نخست تجربه ی معلمی خود را موفقانه می گذراند. این جوان خوش سیما و خوش پوش که اشعار کتاب درسی را به صورت دیکلمه تدریس می کرد و شعر لاله ی آزاد استاد محمدابراهیم صفا را به صورت تمثیلی می خواند تا مضمون عالی و پر از مفاهیم استعاری آن را به شاگردانش حالی سازد؛ کسی به جز از داکتر فیض الله ایماق نه بود.

     استاد از همان آوان با مطبوعات نیز همکاری نزدیک داشت. یکی دو سال پس که جناب ایشان به دیپارتمنت ژورنالیزم فاکولته ی ادبیات و علوم بشری دانشگاه کابل برای آموزش دوره ی تحصیلات عالی پذیرفته شدند؛ همزمان به حیث مهتمم ماهنامه ی اخبار عرفانی که ارگان خبری وزارت معارف کشور بود، به عنوانِ کارمند قراردادی استخدام گردیدند. طی چهار، پنج سالی که استاد در پهلوی تحصیلات دوره ی لیسانس عهده دار این وظیفه بودند، ده ها نوشته شان درین ماهنامه و سایر نشرات مرکز و ولایات کشور به نشر رسید که از مصاحبه و گزارش و خبر و مضامین فرهنگی گرفته تا شعر و زنده گینامه نگاری را در بر می گرفت.

     یکی از ارزنده ترین کارهای داکتر ایماق که اکنون فراموش خود شان نیز شده است، اثر ارزشمندی در باره ی زبان، ادب و فرهنگ اوزبیکان افغانستان بود که به عنوان پایاننامه ی تحصیلی دوره لیسانس شان پذیرفته شد. استاد ایماق در گردآوری مواد این رساله ی علمی زحمات زیادی را متقبل شده بودند؛ زیرا از نوشتن زنده گینامه ی سخنوران و هنرمندان اوزبیک در مرکز و ولایات گرفته تا سرودها و ترانه های شفاهی مردم شمال افغانستان را در بر می گرفت. موادی که درآن رساله گرد آورده شده بود، در هیچ منبع دیگر شاید وجود نداشته باشد؛ به گونه ی مثال معلوماتی که درین رساله از هنرمندان بزرگی چون سعدالله آغای قندزی، ضیا خواجه منصوری  ، استاد غفار کمال و دیگران و معلومات آنها در باره ی موسیقی مقامی حوزه های هنری اندخوی و قندز نوشته شده بود، ارزشی منحصر به فرد داشتند و مانند اینها ده ها گونه مطالبی که نگارنده طی چهل سال گذشته در هیچ منبع دیگر ندیده است. ایکاش استاد این کتابِ شان را که شاید نسخه ی تایپی آن در بخش افغانستانشناسی کتابخانه ی مرکزی دانشگاه کابل موجود خواهد بود، به چاپ برسانند تا نسل امروز که از به اثر بدبختی های چهل ساله ی اخیر از گذشته های پرافتخار خویش بریده شده اند، به میراث های گرانبهای فرهنگی حوزه ی اندخوی آشنایی بیشتر حاصل کنند.

     جناب داکتر ایماق پس از فراغت از تحصیل به کار در رادیو افغانستان وقت پرداخته، برنامه های متعدد رادیویی را تهیه می کردند. خوب به یاد دارم که در سال های ١٣٤٨ و ١٣٤٩ شاگردان مکاتب که نگارنده خود نیز یکی از آنها بود؛ منتظر شام های سه شنبه می بودند که برنامه ی «ما و کشور ما» از رادیو پخش می شد. این برنامه را جناب استاد ایماق به چنان دقت همه جانبه گی می نوشتند که کمتر سخنی در مورد قرا و قصبات کشور ناگفته می ماند و شیوه ارائه برنامه نیز چنان متنوع بود که شنونده را فرصت نمی داد تا سلسله ی افکارش از محور مطالب برنامه به دور برود. استاد جغرافیای ما جناب عبدالرزاق خان معروف به بابه رزاق می فرمودند که اگر شاگردان به این برنامه به دقت گوش فرا دهند، ضرورتی به  تکرار درس های ایشان باقی نخواهد ماند، و چنین نیز بود؛ زیرا مطالب برنامه ی ما و کشور ما جزئیات مناطق کشور را بیشتر از درس مکتب را القاء می نمود. مصاحبه با دانشمندان در مورد وجه تسمیه ی مناطق؛ معلومات منابع وزارت های زراعت، داخله، احصائیه ی مرکزی و مانند اینها در مورد وضعیت اقتصادی، زراعت و مالداری، پیداوار، نفوس، زبانها، مربوطات و امثال اینها تازه ترین مطالبی را ارائه می کرد که در کتب درسی اثری از آنها دیده نمی شد. آرزومندم که جناب استاد این برنامه ها را که در آرشیف برنامه های رادیو به خط زیبای خود شان موجودست گردآورده، زمینه چاپ آنها را فراهم سازند که نسل نو را سخت بدان نیازست. این برنامه هنوز در اوج موفقیت بود که در سال ١٣٥٠ زنده یاد محمد ابراهیم عباسی در حکومت داکتر عبدالظاهر سمتِ وزارتِ اطلاعات و فرهنگ کشور را یافته، اداره ی برنامه های رادیویی به زبان های محلی را اساس گذاشت و استاد ایماق که در زمینه ی کار فرهنگی به زبان مادری خود یعنی اوزبیکی تجربه یی اندوخته بود، مدیریت این اداره را به عهده گرفت و این رویداد بود که داکتر فیض الله ایماق را ساخت یعنی او را به سوی کار های اکادمیک در عرصه ی زبان و ادبیات اوزبیکی سوق داد. ثمره ی کارهای علمی این برهه ی زمانی استاد کتاب دردانه های خلق (خلق دُردانه لری) بود که در سال ١٣٥٩ با ترجمه ی دری آن اقبال چاپ یافت و پژوهشی اکادمیک در محتوای این کتاب که رساله علمی دوره ی دوکتورای ایشان در اکادمی علوم جهموری اوزبیکستان شوروی وقت بود؛ و پسانها نمونه های آثار مردمی این کتاب با تجدید نظربه خط کریلی یا سریلیک در تاشکند به نشر رسید و در سالهای اخیر به رسم الخط معمول کشور خودمان دو بار در شهر مزارشریف ولایت بلخ.

     استاد افزون برین، مجموعه ی سوزوان های داستان یازی و زیبا را نیز به شیوه اکادمیک فراهم آورده در اوزبیکستان به چاپ رسانده، دیکلمه این دوبیتی های زنانه را در شکل سی دی نیز انتشار دادند.

     جناب داکتر ایماق که بیشتر از یگ دهه مدیریت برنامه های زبانهای محلی رادیو افغانستان را به عهده داشتند در ایام مهاجرت و تحصیل در تاشکند بیش از دو دهه مدیریت برنامه های دری رادیو بین المللی تاشکند؛ و مدت مدیدی وظیفه ی کاردار فرهنگی سفارت افغانستان در آن شهر نیز بر عهده ی با کفایت شان بود؛ و در پهلوی آن صدها مقاله در مورد افغانستان و زبان و ادبیات اوزبیکان آن به ویژه در ساحه ادبیات شفاهی نوشته اند که در نشریات اوزبیکستان و رادیوی بین المللی تاشکند به زبانهای دری و اوزبیکی به نشر رسیده است.

باید گفت استاد ایماق، در دوران اسپیرانتوری خود دردانشگاه اُلُغ بیک تاشکند، به حیث استاد زبان دری فاکولته ی شرق شناسی شهر تاشکند ایفای وظیفه نموده ، همچنان  به حیث  محرر ماهنامه ی «آیدین» و ترجمان موسسه ی نشراتی «رادوگا» کارکرده دوکتاب بزرگ داستان  ماکسیم گورکی و واسیلی شکایف  به نامهای« پادو» و «شربت توس»را از زبان اوزبیکی به دری ترجمه کرده است .

    کتاب سوز دل/ دل سوز لری که یکی از چهار کتابِ انتشار یافته ی جناب استادست، از یادداشت های قابل دسترس ایشان تهیه شده، اثری پژوهشی تک موضوعی و اکادمیک نیست؛ بلکه بیشتر تجارب اولیه ی ادبی ایشان در آن بازتاب یافته و برخی از نوشته ها و یادداشت های ژورنالیستیک و بیانیه های کوتاه استاد در مجالس و محافل فرهنگی افغانها در غربتست. چون این نوشته ها در اغلب موارد حاوی مطالب معلوماتی می باشند، خواندن آنها برای عزیزانی که درین محیط زنده گانی ماشینی مجال مطالعه ی آثار مفصل را ندارند؛ خالی از مفاد و دلچسپی نخواهد بود. به ویژه نسل جوان که سر و کار بیشتری با زبان و ادبیات جوامع میزبان دارند؛ متون پژوهشی مفصل برای شان زیاد قابل فهم نیست ازینرو چنین اشاره های مختصر به فرهنگ و تاریخ و ریشه های برخی از پدیده ها و رویدادها، دلچسپی آنان را بر می انگیزد تا چشم عنایتی به زبان ها و فرهنگ خویش نیز داشته باشند.

     کتاب سوز دل را بنیاد غضنفر انتشار داده که در خور ستایش است. امیدوارم بنیادهای دیگر مربوط به گروه های تجاری نیز ازین کار نیک بیناد غضنفر پیروی نموده، در راستای انکشاف فرهنگ کشور نیز عنایتی مبذول دارند. عمر استاد دراز و فراورده های قلمی و فکری شان افزونتر باد که بیشترین قسمت را آن صرف کارهای فرهنگی کرده اند.

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۴۱                    سال  یــــــــــــازدهم                      جوزا         ۱۳۹۴ هجری  خورشیدی         ۰۱ جون     ۲۰۱۵