من اگر یکی
از هندوها و یا سیکهـ های تبعه افغانستان بودم، حتما امروز به سارنوالی
مراجعه میکردم و در رابطه به سخنان اخیر آقای جج شکایت میکردم. آقای جج
سیکهـ های افغانستان را همسایه خوانده است. این نهایت توهین است. نه از آن
لحاظ که مثلا جناب جج سیکها را تبعه افغانستان ندانسته، بل به این دلیل که
جج آنها را همسایه خود خوانده است. انسان میتواند هر مصیبت و رنجی را
تحمل کند، الا زندگی در مناطق تحت تصرف داعش و همسایگی جناب جج. به چند
دلیل؛ بهدلیل آلودگی صوتی: جج یکی از طرفداران پروپا قرص حقوق زنهاست و
همیشه گفته است که هیچ مردی حق ندارد زنش را به غیر از چوب مسواک کولگیت،
با چیزی دیگری بزند.
چوب مسواک
کولگیت با آنکه نرم و لطیف است؛ اما وقتی برای خشونت استفاده میشود، حتما
بنددست، استخوان پا یا استخوان جمجمه را میشکند. همسایههای جج باید هر
صبح و چاشت، صدای شکستن استخوان را بشنوند، که خیلی سخت است.
بهدلیل مسایل نفقه: جج معتقد است که وقتی مرد پرداخت نفقه
را به عهده دارد، زنها حق ندارند مانند انسانهای زنده کفش بپوشند و آب
بنوشند. از دید جج، بهترین زن کسیست که شوهر، برادر، پدر و همسایه حتا از
روی تصادف او را ندیده باشد. وقتی انسان همسایه جج باشد، باید نصف جمعیت
خانوادهاش را به جای بفرستد که رهبر کوریا شمالی وزیر دفاعش را فرستاد.
بهدلیل آنتن دهی ضعیف: از دید آقای جج، جهانی شدن و گسترش تکنالوژی یک
توطیه بزرگ علیه اعتقادات مردم افغانستان است. تکنالوژی نیز معتقد است که
وجود جناب جج در قرن بیست و یک، توطیه بس خطرناک علیه بشر امروز است. به
همین دلیل این دو شمشیر حاضر به خوابیدن در یک میان نیستند. جای که ایشان
قدم بگذارد، تمام وسایل عصری از کار میافتد؛ مخصوصا آنتندهی در حد کارایی
دولت وحدت ملی ضعیف میشود. |