□
این جامعه، پا تا به سرش: سرچپه ست
علم و فن و کشت و ثمرش: سرچپه ست
با نان و تفنگ دگران، درگیریم
هردو،سه طرف، خیر و شرش: سرچپه ست
□
کشتن چو شد آغاز، پیمبر کشتیم
پس، نخبه و روشنگر و مهتر کشتیم
خود، کشته شدیم اصلاً و دیوی گشتیم
باز آمده و خویش و برادر کشتیم
□
وحشی گری ی هجوم را نشنیدی
ای سنگ، غم عموم را نشنیدی
امروز، نهیب گرز را خواهی دید
ای آن که دعای موم را نشنیدی!
□
کی گفت که بنیاد جهان بیدادست؟
فرماندهی آنِ پدر شدادست؟
افکار مخنث زدة شیطان بوی
محصول همین شهر فسادآبادست
□
ای ماه ز بند کوه، برخیز و برو
با شایبة ابر، درامیز و برو
گر خشم محاق، دست و پایت بشکست
اندیشه، رونده ست، برانگیز و برو
ثور ۱۳۹۴
|