شيشه هاي نازك صبر حضرت ايوب را بشكنيد
نگذاريد ويروس ها از روي دوش خود تان به استخوان هايتان برسند
آيا باز هم
همان تماشاگراني خواهيد بود كه بدون ميل خود به نمايشنامه ي طالب ها نگاه
مي كرديد؟
به همان وحشي گري ها
همان سر هاي بريده
و همان روز هاي سياه
آه نگذاريد چرك نشسته ي زخم ها تازه گردد
و فرياد فرومانده در حلقوم كودكان راه گيرد
نگذاريد تاريكي سيلي شود
سايه در سايه و موج در موج ما را بپيچد
كوهي كجاست تا كودكي در انتظار پدرش تكيه دهد ؟