به داغت سوختی ما را ببین فرخنده, فرخنده!
به پایت سر فرو آورده ملت بسکه شرمنده!
تو گشتی بسمل و پرپر میان شعله ها آزاد!
تو هستی زنده در دلها و در جان صدا فریاد!
دل دریای کابل غمگسار ت گشت در نو روز!
ببین پرواز خود بر آسمایی , مست پرتو روز!
تویی آغاز یک آهنگ, تویی پایان یک فرهنگ
که زن خاموش ماند یا که مردان تا ابد درجنگ
زنان بردند تابوت ترا فرخنده بر شانه
بپا گشتند خلاف رسم دیرینه , مردانه
تویی در هر دل و وجدان بیداری , تویی زنده!!
درود! بر روحت فرخنده! درودبر روح فرخنده!!
مریم عظیمی
|