کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 

   

مریم محبوب

    

 

قربانی در آستانه نوروز

                     همان قربانی عید است !

 

 

" فرخنده " در آستانه نوروز خون پاک خود را به لاله های ، نوروزی  هدیه کرد.

در هیچ کشوری مرگ  چنین فجیع، وحشتناک ، وقیح و خارج از قدرت انسانی آسان بدست نمی آید جز در افغانستان . در کمتر کشوری ، عده یی مردانش به این پیمانه بی رحم و شقی اند جز کشور های مسلمان.

 مردان خشمگین در آستانه نوروز، میخواهند قربانی بگیرند، فرخنده را به بسیار آسانی و سهولت می کشند . ترنیش های شان را در تن او فرو می کنند و او را تکه پاره و عذاب کش می کنند .مویش را می کشند و پوست سرش را می کَننَد ، اما این کشتار فجیحانه ، آبی بر آتش خشم شان بسنده نیست که جسد نیمه جان فرخنده را بی شرمانه با تایر های موتر له می کنند و هنوز هم عطش زندگی کشی شان فروکش نمی کند که بر فرق او با چوپ و چماق می کوبند و جسدش را طعمه آتش می سازند به تماشا می ایستند . نمایشی اجرا می کنند که در قاموس انسان و انسانیت بی سابقه است . نمایشی این چنین هولناک و وحشیانه، در کابل پایخت افغانستان در برابر چشم هزاران تماشاچی که پولیس عاطل و باطل کابل نیز جز تماشاچیان است.

 این جنایت، نشاندهنده خونخوارگی عده یی از مردان جامعه ماست که حتی در طی سه دهه خانه جنگی ها ، از نوشیدن خون همدیگر سیراب نشده اند. این نمایش آنچنان دامنه گسترده و وسیعی دارد  که از فیسبوک  ها نیز، او را با چوب لعن و نفرین، بار دیگر کوبیدند و بر جسد سوخته اش ، یکبار دیگر چنگال و دندان خشم و درنده گی نشان دادند.

به قول بی بی سی حتی معاون وزارت اطلاعات و فرهنگ "سیمین حسن زاده"  از چوب زدن به این زن مظلوم دریغ نورزیده : سیمین حسن‌زاده، معاون وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان، نظری که زیر یک پُست مرتبط فیسبوکی گذاشته، نوشته است: "هیچ نیرویی در برابر ایمان راسخ مردم مان تاب مقاومت ندارد. با جان و دل از باورهای دینی‌مان پاسداری خواهیم نمود." او سپس از آیه ای از قرآن را نوشته که می گوید ما (خدا) خود قرآن را نازل کردیم و از آن حفاظت می کنیم.

این معاون آیا اصل خبر را می دانسته که این چنین دهن دریده حکم نموده ؟ زیرا هنوز شواهدی از سوختن قرآن کریم در دست نیست ..

کی هستیم ما ؟ از کدام نژاد و قبیله ایم که خونخواری ، ما را بسندگی یی نیست ؟ آیا چنین حرکت تهوع آور و مشمئز کننده به عصر حجر نمی رسد ؟ آیا این عمل زشت و جنون آمیز نشانه درندگی و خونخوارگی ما نیست ؟

گاهی از خودم می پرسم ، چرا ما تا این حد وحشی ایم ، تا این حد !! به جان زنی تاختن و او را وحشیانه کشتن و دریدن و به آتش افگندن ! اینگونه آدم کشی ، حتی در دور افتاده ترین قبایل افریقایی  مروج نیست . اما در افغانستان گویا هر فرد قانون خود را دارد هر کاری که دلش خواست انجام می دهد و اگر دستش برسد انسانی را تکه پاره می کند ، می شکند ، ویران می کند ، خاکستر می سازد ، غارت می کند ، تجاوز می کند ، اختطاف می کند ، سر می برد ، پوست می کَند !؟

 من به جای آن عده مردان افغان ، خجالت می کشم !

 

دیگر از نوشتن در این مورد عاجزم . حالت تهوع برایم دست داده است .

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۳۶                      سال  یــــــــــــازدهم                        حوت/حمل         ۱۳۹۳/۱۳۹۴ هجری  خورشیدی         ۱۶ مارچ     ۲۰۱۵