این مصاحبه را از آن
جهت در وبسایت کابل ناتهـ گذاشتم تا اهل نظر برآن بیشتر بپردازند. زیرا
نکاتی اند که کاوشهایی همه جانبه را نیاز دارند از آن جمله:
- وید ها که میشود در فارسی آن را به « دانشنامه» یا گنج
دانش برگرداند، چهار جلد اند: ریگ وید ، سام وید، اتهر وا وید و
یجور وید که
بخش های فرهنگ، کشاورزی، امور خانواده و زندگی خانوادگی، آرامش ذهن و قلب و
مسایل باور به خدای یکتا را محتوی میباشند. از چهار کتاب وید ها، تنها «
ریگ وید» در آریاوند یا آریانای کهن سروده و تدوین شده است.
زبان وید ها، به واقع زبان سانسکریت میباشد که در هندوستان
تا همین لحظه و در گذشته هایی دور در افغانستان به زبان یاد شده تدریس می
شدند.
بناأ زبان « ویدی» به شکل مستقل آن وجود ندارد.
اوستا، نامی کتابیست که در آن ارشادات زردشت پیام آور، جمع
آوری و ترتیب یافته اند. اوستا اساسأ در زبان فارسی پهلوی بوده است.
از اینرو زبان « اوستایی » سراغ نمیگردد.
بی تردید می توان گفت که زبان پشتو، در اساس خود یکی از
شاخه های زبان سانسکریت است. جنانکه دستور زبان پشتو و زبان هندی که هردو
اولاد اهل صالح زبان سانسکریت میباشند، بیخی یکسان و همگون است.
به امید نظریات سازنده و بکر صاحبان نظر.
در
ممالکی که چند زبان به عنوان زبانهای رسمی آن شناخته
و پذیرفته شده است، نیازمندی بیشتری برای انسجام
دادن به ساختار فرهنگی آن
کشور احساس میشود. چرا که زبانهای مختلف ریشه در
فرهنگهای مختلف دارد و
فرهنگهای متفاوت نیز از نقطه ابتدا یا مبدأ خویش با
همدیگر در تفاوت قرار
دارند. از این سبب ایجاد و هماهنگی میتواند تبدیل به
پیشزمینهای شود
برای رشد متوازن هر دو یا چند زبان که برای تحقق بخشیدن به
این هدف پژوهش و
مطالعه در مورد زبانها امری ضروری پنداشته میشود. لذا بر آن شدیم تا
در مورد زبان پشتو و تغییرات و تحولات وارد آمده بر
این زبان، گفتگویی
داشته باشیم با استاد حبیبالله رفیع یکی از نویسندگان
مطرح کشور که در
زمینه ادبیات و زبان پشتو نیز اطلاعات همهجانبه و دقیقی دارند.
ـ ضمن ابراز سپاس و امتنان که
لطف نموده و ما را به حضور پذیرفتند.
همچنان از شما
ـ به طور کل جایگاه و ریشههای زبان پشتو و زمان
پیوستن آن به فرهنگ ما را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی که آریاییها تقریباً در حدود پنج هزار سال قبل در
شمال افغانستان مسکنگزین شدند و در آریانا ویجه
تجمع کردند، بعداً به بلخ
آمدند و زبان شناسان میگویند که کلمهی بلخ هم با بخت و
پخت و پشگت و پشت
و با کلمه پشگتو یا پشتو ارتباط دارد. و اینها در این جا
تشکل کردند و
کلماتی که در زبانهای سابقه موجود است (کلماتی که فعلاً در زبان پشتو
موجود است) از همان زمان آهسته آهسته در ادبیات ما
جای گرفته و زبان ویدی
و اوستایی اولین زبانهاییاند که در این منطقه موجود
بودهاند.
ـ به طور واضح، زبان پشتو چه زمانی به وجود آمده
است؟
محققین؛ تاریخ افغانستان را در سه دورهی ما قبل تاریخ،
نیمهتاریخی یا دورهی سرودها و افسانهها (دورهی
پیدایش ادبیات ویدی) و
دورهی تاریخی تقسیم نمودهاند و زبان پشتو هم در میان
اوقاتی که زبان
ویدی و اوستایی موجود بوده است، به میان آمده که کلماتش از همین وقت وجود
داشته مانند لقب زردشت که «سپین تومان» به معنی
«پاکنهاد» میباشد. بدین
اساس زبان پشتو آهستهآهسته به وجود آمده است و نام یک
سلسله اقوام کوچکی
که در میان پشتونهایند در تاریخ هیرودوت و ادبیات ویدی و
اوستایی موجود
است، مانند آپاریتی و ورتیکا که فعلاً اپریدی و وردک است.
ـ در کدام مقطع زمانی زبان پشتو رو به انکشاف و
توسعه نهاده است؟
به
طور واضح بعد از شروع شدن مهاجرتها؛ که در این
مهاجرتها آریاییها از هندوکش گذشته و به این سو
آمدند و پشتونها در
مناطق جنوبی و جنوبی غربی و شرقی افغانستان کنونی جای
گرفته و به همان
دلیل نام پکتیا و پکتیکا نامی است که در متون یونانی موجود است.
ـ در مورد ادبیات فولکولور پشتو چگونه ابراز نظر
میکنید؟
ادبیات فولکوری پشتو ریشههای بسیار قدیم دارد چنانچه در ساختمان، نزدیک با
سرودهای ویدی و اوستایی است.
ـ زبان اوستایی در روند تکامل زبان پشتو تا چه
حدی حائز اهمیت است؟
به
نظر من فقط میتوان گفت زبان ویدی و اوستایی به عنوان
مادر زبان پشتو یاد میشود که خصوصیت هجایی بودن
اشعار پشتو این موضوع را
میرساند چرا که اشعار ویدی و اوستایی نیز هجایی بوده است.
علاوه بر آن، عین
مسائل موجود در ادبیات ویدی و اوستایی در ادبیات پشتو خصوصاً ادبیات
فولکور پشتو به چشم میخورد که باورهای آن زمان را
تا هنوز هم در بردارد.
ـ به چه اساس میتوان گفت سرودههای فولکولور
زبان پشتو تا هنوز هم دارای باورهای عصر ویدی و اوستایی هست؟
ـ به عنوان نمونه میتوان از یک لنأی یادآور شد
که مستشرقی کانادایی به نام جونز انولدسن آن را تحلیل کرده است که در این
لندی چنین سروده شده است.
سپوإ ميه سروهه راخيإه
يا
دمی د كگلولو كوی كگوتي ريدينه
یعنی: ای مهتاب برخیز و روشنایی کن که یار من گلها را
درو میکند و به خاطر این که تاریکی است به جای گل
انگشتان خود را درو
میکند. این محقق کانادایی معتقد است که این لنأی زمانی را
به یاد میآورد
که آریاییها بته «سوما» را شبانه و در روشنایی مهتاب درو میکردند و از
آن شیره میساختند و بنابر همین باور میتوان گفت
که اشعار فولکولور زبان
پشتو زاده ادبیات ویدی و اوستایی است.