کابل ناتهـ، Kabulnath


 


 

 

 

 

 

 

از همین قلم:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
 

پری وهاب بهادری

 
 
رونق طفل فروشی
 
 
 

همه شنیدیم که زن وشوهری در قندوز، دخترک چهار ماهه خود را در بدل پنجصد افغانی پول نقد برای همسایه خود فروختند.  خبر آن به سرعت پخش شد. قوماندان و رئیس صلیب احمر (سره میاشت) قندوز به موضوع علاقه گرفتند. مقداری چای و بوره، کمپل ولباس برای آنها کمک کردند. کسی از بزرگان دولت از کابل ١۵٠٠٠افغانی ازپول شخصی خود کمک کرد. پس از آن صدای آن زن و شوهر از رادیوی آزادی شنیده شد که بسیار تشکری کردند.

 

کدام انسان است که با شنیدن این خبرها جگرخون نشود. من چند هفته پیش پس از بازگشت از وطن در وبسایت محترم کابل ناتهـ، نوشتم که هر طرف که بروی و ببینی سیل گدا وغریب وبیچاره وگرسنه می بینی.

 

فروش طفلک چهارماهه را فکر کنیم. چقدر این فامیل گرسنگی کشیده باشند، چقدر ناتوانی وبیچارگی داشته اند که طفل خود را فروخته اند.؟

 

من شنیده ام که در زمان شاهی ومحمدظاهرخان، مردم چغچران به اندازه ای دچار مشکلات شدند که در کوته سنگی (میرویس میدان) میخواستند طفلک های خود را بفروشند تا آنها نزد کس دیگری زندکی کنند. والبته که از پول فروش آنها خودشان هم چند روزی نان بخورند. سالها قبل بعضی ها طفلک های خود را در پس در مسجد ها برای گدایی می بردند. ازهمان وقت تا حال بعضی مادران چادری پوش، طفلک ها رادر بغل گرفته و گدایی میکنند.

این ها را گفتم تا فکر کنیم که گرسنکی را فقط یک فامیل نکشیده ونمی کشد. هزاران هزار فامیل گرسنه هستند. برای یک فامیل که خبر فروش طفلش پخش شد،مقداری چای وبوره رسید، همان فامیل را فکر کنیم که چند ی بعد بازهم در غم بی نانی و میماند. این اندازه فامیل های گرسنه چه باید بکنند ؟

 

تشکرکردن یک فامیل طفل فروش که از انتهای بیچارگی این کار راکرده اند معنی سیرشدن وپت شدن با لباس را برای همه نمی دهد. باید دولت راه وچاره بسنجد. باید درباره گرسنگی مردم تصمیم جدی گرفته شود، مخصوصا که هوا بیش از اندازه خنکی شده و درهرطرف پیر وجوا وطفل تلف می شوند. اگر این قسم بماند که هر کس طفل خود را فروخت وخبرش پخش شد چیزی چای وبوره برایش برسد ترس وهراس است که یک بار هزارها فامیل این کار را نکنند. یعنی طفل فروشی رونق نگیرد. گرگهای آدمخوار وآدم دزد منتظر هستند که کی طفل خودرا میفروشد. با پول و پیسه میروند واعضای بدن طفلک ها را می خرند.

 

خداکند این صدا به گوش کسانی برسد که مسولیت دولتی دارند. همینطور آرزو میکنم که ما مهاجرین افغانی هرجایی که زندگی میکنیم بحال گرسنگان وطن دل بسوزانیم. با هم درتماس شویم وکمیته های خیریه رابرای گرسنگان وآسیب دیدگان هرچه زودتر بوجودبیاوریم.

هموطنان محترمی که وقت وانرژی وتجربه دارند، لطف کرده ابتکار این کار اخلاقی، انسانی ووجدانی را بگیرند.

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٦٦                          سال سوم                          فبوری 2008